سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکشنبه 86 مرداد 28

عنوان امام عباس!!!!

آقا مگه چیه حالا که همه امام شدن بذارید حضرت عباس رو هم امام کنیم کی از حضرت عباس بهتر....از این به بعد بگیم امام عباس ....((جدی نگیرید))
* حقیقتا چرا حضرت عباس امام نشد ؟
- اگه ایشون امام می شد، کی حضرت عباس می‏شد .
خوب اصلا حضرت عباس نداشتیم .مگه چی می شد؟!
-منظورم این نبود که بابا!
حضرت عباس یکی از مهمترین شخصیت ها رو در کربلا ایفا کرد و شاید کربلا بدون ایشون اصلا کربلا نمی شد. اگه ایشون نبود کی به ما می‏فهموند معنای امامت رو، کی به ما می‏فهموند امام یعنی چی؟ کی به ما می‏فهموند اگه ساقی شدی و لب تشنه بودی و رفتی لب رود فرات حواست باشه امامت تشنه است، نباید آب بخوری،نباید زود تر از امامت سیراب بشی!!!!!!!
اگه عباس نبود کی به ما می‏فهموند معنای وفا رو .
اگه عباس نبود کی امامت رو برای معنا می‏کرد، درسته امام برادرته اما نباید بهش بگی بردادر باید احترامش رو نگه داری باید بگی، سیدی آقای من، مولای من، سرور من .
پس بذار بفهمونیم به یل‏ام‏البنین که ما خوب ازش یاد گرفتیم بیاید این عید های مبارک رو به آقا و سرورمون و عزیز دلمون امام زمان تبریگ بگیم ........
عید دیگه باید تبریک گفت به همه به همه دوستداران و عاشقان ولایت تولد این سه عزیز رو ...
جالبه ها تا حالا توجه کردی چطوریه که شب سوم شعبان شب تولد داداش بزرگتره و شب چهارم تولد داداش کوچیکتر...یه دفعه فکر نکنی این یه اتفاقه نه! ......حتما در این سری هست .....


پنج شنبه 86 مرداد 25

عنوان توهم،تصور،اشتباه

مهم ترین نکته ای که باید اول این بحث به آن اشاره کنم این است که این بحث یک بحث علمی است و کاری به استعمالات عوام زد گی ندارد .
و امااستعمالاتی چون امام خمینی، امام موسی صدر و .... به نظر من این، همان استعمالات کوچه و بازار یا همان عوام زدگی است و هیچ مدرک و مبنای علمی ندارد ویک اشتباه مسلم است .
متوجه باشید که من در پست قبلی اشاره کردم که برای استعمال این لفظ به این معنای خاص یعنی همان رهبری و... باید یک دلیل باید وجود داشته باشد نه اینکه خود استعمال دلیل بر استعمال باشد. بیشتر توضیح بدهم یعنی بگویم چون به امام خمینی  می گویند امام پس استعمال امام به آن معنا درست است .......
نکته دیگر اینکه جناب اقای رامین منظورشان معنای خاص دیگری بود ،در جلسه ای ما خدمت ایشان بودیم ایشان کلا منکر دیگر مراجع شده و معتقد بودن که دادن خمس و زکات به دیگر مراجع کاری عبث وبیهوده می باشد .
وب فکرنمی کنید همچین ادعای ازایشون بسیار بزرگ باشد .
حالا جالب این قضیه است که من وقتی دلیلش را از ایشان سوال کردم ایشان گفتند که چون آقای خامنه نائب امام زمان هستند و ایشان فقط حق تصرف در خمس و زکات را دارند،جالب تر اینکه آقای خامنه ای اول رهبر شدند بعد مرجع تقلید به گفته ی ایشان ،آقای خامنه ای اول نائب شدند(( امام ))شدند بعد مرجع تقلید.
از ایشان پرسیدم که چه دلیل عقلی یا شرعی شما رابه این نتیجه رسانده که ایشان حتی معنای دلیل شرعی و عقلی رو در اینجا نمی دانستند که من به ایشان تو ضیح دادم .از دلیل شرعی که هیچ نمی دانستند لذا شروع کردند به آوردن دلیل عقلی بی خبر از اینکه این نوع مسائل رو با دلیل عقلی نمی توان ثابت کردو زمانی ما پی به نائبیت شخصی می بریم که خود شخص ((مثلا امام زمان دراین بحث)) این مطلب  را یا صراحتا یا اشارتا بیان کرده باشد. به بیان دیگر ماهیچ وقت نمی توانیم شخص امام را با دلیل عقلی بشناسیم ...توجه کنید بشناسیم ....تنها راه شناختن این است که امام قبلی بیان کند.
پس تنها راه شناختن نائب امام، یک دلیل شرعی است یعنی همان احادیث که معروفترین این دلیل شرعی آخرین نامه امام زمان به نائب خاصش است که در آن بیان شده چه کسانی نائب ایشان هستند فکر می کنم این همه حرف دیگه کافیه الان موقع آوردن دلیل است ..
1.به این فرموده امام رضا (ع) در مورد امام و امامت دقت کنید :
براستى امامت، خلافت از خدا و خلافت رسولخدا (صلى الله علیه وآله وسلم) و مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و خلافت حسن و حسین (علیهما السلام) است. براستى امامت، زمام دین ونظام مسلمین وصلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امام، بنیاد رشد کننده اسلام و شعبه والاى آن است. به وسیله امام است که نماز و زکات و روزه و حج و جهاد شکل می گیرند و کمال می یابند و خراج و صدقات فزونى می پذیرند و حدود و احکام الهى اجراء می شوند و مرزها و جوانب مملکت اسلامی  محفوظ می مانند»...بدون هیچ شرح و توضیح
...تحف العقول صفحه 462.
2. اسحاق بن یعقوب از امام زمان(علیه السلام) طى نامهاى می پرسد که به هنگام غیبت شما در حوادثى که روى می دهد به چه کسى مراجعه کنیم؟ فرمود:
اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا فانّهم حجّتى علیکم و انا حجّة اللّه.
در حوادث و رویدادهایى که براىتان پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم.
وسائل الشیعه جلد 18 ص 101
3.امام حسن عسکرى(علیه السلام) فرمودند: فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه.
هر فقیهى که نگهدارنده نفس ـ از انحرافات و لغزشها ـ و حفظ کننده دین و مخالف با هواهاى نفسانى و مطیع امر مولاى خویش باشد، بر عامّه مردم است که تقلید کننده ـ و تابع ـ او باشند.
سفینة البحار جلد 2 ص 381
4. امام راحل (قدس سره) در مبحث ولایت فقیه از «کتاب البیع» بعد از نقل و بررسى دهها دلیل و روایت معتبر می فرماید: از آنچه بیان شد نتیجه می گیریم که فقهاء از طرف ائمّه (علیهم السلام) در جمیع آنچه در اختیار آنان بوده است، داراى ولایت هستند. مگر دلیلى بر اختصاص امرى خاص به معصوم (علیه السلام)اقامه شود که در آن صورت، این اصل کلى، استثناء می خورد
خوب دیگر کلام به درازاکشید فکر کنم این دلایل شرعی خود واضح و روشن باشند ....


دوشنبه 86 مرداد 22

عنوان دکتر رامین در باتلاق تخیل

 تحریف ونگرش های شخصی در دین زیاد است و خدا و پیامبر تمام سعی خود را کردند که مسلمانان رو از این تحریف دور کنند، یعنی عقاید من درآوردی از دین  را  وارد دین نکنند .
وقتی صحبت های  آقای رامین را گوش می‏کردم به یاد این جریان تاریخی افتادم :
شخصی خدمت حضرت امیر(ع) آمد و گفت تو خدای منی، حضرت فرمود توبه کن کفر نگو ،باز گفت تو خدای منی،بار دیگر امیر المومنین با خطاب تندی او را مورد مواخذه قرار داد.اما شخص تا سه مرتبه این گفته خود را تکرار کرد. این بود که حضرت امیر او را مرتد نامید و برطبق آنچه اسلام در مورد مرتد دستور داده بود عمل کرد.
به این نوع انسان ها را در اسلام غالی می‏گویند یعنی غلو کننده ساده بگم ،همان دین من درآوردی .
جناب آقای رامین هم از همین نوع انسان ها هستند اما نه به اندازه اونا .......
اول باید دید امامت و امام در دین اسلام به چه معناست . امامت و امام در دین اسلام یک مقوله خاص است که حتی زمانی که حضرت ابراهیم خلیل الله از خدا امامت را طلب کرد خداوند در جواب خواسته او فرمود ولاینال عهدی لظالمین ((
بقره/124))..یعنی عهد من که امامت باشد به ظالمین نمی‏رسد یعنی امامت عهد خداوند است  این صریح قرآن است . نه اینکه فرزندان ابراهیم ظالم بودند اگرچنین بود ابراهیم هیچ وقت از خدا چنین طلبی نمی‏کرد.
این ظالمین یعنی عدم معصوم بودن یعنی امامت فقط برای آن است که عصمت داشته باشدو یکی از مهمترین صفات امام عصمت است که تا به حال بارها و بارها  در کتب درسی خوانده ایم .که حتی این صفت به خیلی از پیامبران هم داده نشده است .
برخی از انسان ها برای اینکه بخواهند یک  شخص بزرگی را بزرگ نشان دهند و به دیگران بشناسانند دچار اشتباهاتی فاحش می‏شوند از جمله آنها همان فردی که به امیر المومنین خدا گفت ، با اینکه که حضرت امیر او را مورد شماتت قرار داد و فرمود تو مرتد می‏شوی و اعدام اما آن فرد باز هم از ادعای خود دست بر نداشت .
هیچ کس در این مقاله نمی‏خواهد عظمت و بزرگی اقای خامنه ای را زیر سوال ببرد یا اینکه از بزرگی ایشان بکاهد .خیر،ایشان انسان بسیار بزرگ و وارسته‏ای می‏باشد  که هیچ وقت با این گونه الفاظ و اسامی نه مقامشان بیشتر می‏شود و نه کمتر .
اما مسئله این است که هرکسی باید جای خود باشد نه جای دیگران،شاید دکتر رامین که جناب آقای خامنه ای را امام خطاب می‏کند قصدی نداشته باشد ولی باید بداند که این لفظ را لوس می‏کند و عظمت آن را از بین می‏برد لفظ امام فقط برای معصومی می‏باشد که از جانب خدا انتخاب شده و مردم هیچ گونه تاثیری در انتخاب او ندارند
وقتی گفته می‏شود امام، با امام جماعت خیلی فرق می کند امام جماعت تو ضیح خود را همراه خود دارد یعنی امام نمازی که به جماعت خوانده شده ......فکر نمی‏کنم مسئله غیر قابل فهمی باشد 
دو حالت برای اقای رامین می‏توان فرض کرد :
1.ایشان لفظ امام را از معنای اصلی خویش که در اسلام به  آن صراحتا اشاره شده برگردانده‏است و معنی دیگری به آن داده ؟؟!!
که این کاری است دور از ذهن که از قدرت و توانایی او بر نمی‏آید و اصلا در حیطه ایشان همچین کاری نیست یعنی هیچ کس نمی‏تواند چنین کاری بکند مثل اینکه کسی بیاید بگوید از این به بعد به جای روزه به روزه بگوید زکات .نه این الفاظ تعیین شده توسط اسلام هستند و معنی خاصی برای آنها مشخص شده .
2. ایشان لفظ امام را به همان معنا به آقای خامنه ای نسبت می‏دهند که دیگر هیچ تو ضیحی در این مورد نمی‏توانم بدهم فقط به جریان امام علی اشاره می‏کنم ....

دکتر رامین در طهــــــــــــــــــــــــــــــــــــورا

ادامه دارد..............
در بحث آینده به نقد دیگر ابحاث و نظریات ایشان وآنچه در جلسه خصوصی بین من و ایشان و ...گذشت اشاره خواهم کرد این مقدمه ای بود ..

قابل توجه اینکه من خودم مقلد آقای خامنه ای هستم و ایشان را انسان بسیار وارسته ای می‏دانم وخیلی هم به ایشان ارادت  دارم ......................

شنبه 86 مرداد 20

عنوان حالا معنی ازادی رو می فهمم

اخیششششششششششششششششش......تموم شد
اردو رو می‌گم همون اردوی‌تخصصی بانوان وبلاگ نویس
نمی‌دونید چقدر سخته 3 شبانه روز یه جا باشی بیرون هم نتونی بری ((آخه مسئولیت قبول کردی)) مکان اسکان مناسبی هم نداشته باشی، حرص بخوری، جوش بخوری، که این چی شد اون چی شد استاد اومد ، استاد نیومد چرا دیر شد چرا زود شد و بالاخره از این نوع مسائل.........
بگذریم برای برخی گذشت و می‌گذرد اما تازه کار بعدی ما شروع شده حالا باید بری سر تسویه حساب با این و اون که خودش دمار از روزگار آدم در میِ‌یاره ......
هرچه بود با هر حرص و جوش و دلهره تموم شد و خوب هم تموم شد با اینکه من تو خیلی از جلسات نبودم ((کار داشتم )) اما بازم برخی ازکلاس‌ها رو که شرکت کردم خیلی برام آموزنده و جالب بود علی الخصوص دکتر رامین..
که تریبون مفت گیر آورده ول نمی‌کرد البته شرکت کننده ها که این حرف های دکتر رامین براشون جالب و تازه بود گل از گلشون شکفته بود و حسابی حا‌ل ‌کرده بودند.
البته ظاهرا صحبت های آقای ژرفا که دیروزش زده بود رو از یاد برده بودند، که گفته بودند:
از خیل جمعیت عوام زده دوری کنید. با سند و مدرک خواستن از حرفی که می شنوید. اونم قوی و قانع کننده، نه اینکه صرف منطبق بودن با خواسته هاتون اونو قبول کنی....
بگذریم به طوری باید یه پست اساسی بر نقد صحبت های ایشون گذاشت که حتی اگه برخی صحبت های تکملیی ایشون رو که طی چند اشکال من در حضور اقای فخری و نجمی انجام شد رو بشنوند حتما تجدید نظر می کنند .......


شنبه 86 مرداد 13

عنوان روزها می گذرد اما من همچنان...

یه زمانی،یه جایی ((همون سایت ))ثبت نام کردی و موقع ثبت نام ازت تاریخ تولد خواسته،تو هم تاریخ تولد اصلیت رو دادی بعد از یه مدت که اصلا تو این باغا نیستی یه دفعه می بینی یه پیام های تبریک اومده وقتی باز می کنی می بینی نوشته اقای .......تولدت رو تبریک می گم ؟؟!!!!تولد؟؟؟!!!یعنی چی ؟مگه چندمه امروز .......
تازه یادت می افته که امروز 11 مرداد و همون روز تولدته ..................ای دل غافل یعنی 23 سال گذشت .....
یه دفعه همین جور می ری تو لک 23 ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال
پیام بعدی رو باز می کنی و همینطور بعدی،از این همه لطف دوستان لذت می بری که زحمت کشیدن و برات پیام تبریک فرستادن ..........................................
می ری تو فکر چی شد !چطور گذشت ؟الان من کیم ؟من چیم ؟و.....
سوالاتیه که تو ذهنت داره مثل چاپار این طرف و اون طرف می ره ....
چرا زنده ای ؟چطوری زنده ای ؟چطوری زندگی کردی ؟؟اونم 23 ســــــــــــــــــــــال........خیلیه ها
به کوله‏بار خالیت نگاه می کنی به گناهان انباشته شده نگاه می کنی .... نمی دونم دیگه.....
دنیای جایی برای ماندن نیست چون اگر بود دنیا نبود.....
اگرجزاین بود،این نبودکه خوبان از آن گریزان باشند و آن را همچون آبی که از بینی بز بیرون می آیدتوصیف کنند...


-کلام امیر المومنین که دنیا رابه آبی که از بینی بز بیرون می‏آید تو صیف می‏کند...


جمعه 86 مرداد 12

عنوان منزل مبارک ای آشنا

درسته یه کم دیر شده اما به قول معروف هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه است
یه مدتیه از این ضرب المثل خیلی خوش اومده آخه خیلی مورد استفاده م  می شه  هر وقت میخوام کارهارمو توجیه کنم(( دنبال کاری که بایدمی رفتم و نرفتم یا نشده برم  ... ))یی هو، این ضرب المثل می یاد تو ذهنم ومی رم دنبال انجام اون کار.
خوب از هدف دور نشیم  این پست رو نوشتم که وفات حضرت ایت الله مشکینی رو تسلیت بگم .درسته ایشون فوت کردند و به جایگاه اصلی خودشون رسیدند و بی شک الانم دارند لذت می برند از جایی که براش اونجا مهیا کردن اما برای ما ها بد شد که یه چنین شخصیتی رو از دست دادیم واقعا ایشان شخصیتی متمایز داشتند.
 یادمه اون موقع که بچه بودم وقتی بابام می خواست مارو به زور ببره نماز جمعه خداخدا می کردم که امام جمعه  اقای مشکینی باشه یا برنامه رو یه جوری می چیدم که فقط اون موقعی که آقای مشکینی خطبه می خونه با بابام برم نماز جمعه آخه دیگه هر کاری هم می کردم باید هر دو سه هفته یه بار می رفتم نمازجمعه،آخه  آقای مشکینی زود تموم می کرد خطبه ها رو منم چون می خواستم به برنامه های کودک برسم خیلی با اقا مشکینی حال می کردم همش بهش تو دلم می گفتم حاج اقا دمت گرم .
به همین خاطر از همون اوائل صدای ایشون برام بسیار جالب ودلنشین  بود و هر جاکه صداشو می شنیدم سریع می شناختمش .


چهارشنبه 86 مرداد 10

عنوان اندر احوالات ساعت

نمی دونم مشکل من باساعت چیه؟!
بطور کلی من هر چی ساعت می خرم تو دستم نمی مونه یازود خراب می شه یا بچه ها لطف می کنن و ازم...می کنن ‍‍،یاگمش می‏کنم یا ازش سیر می شم دیگه باهاش حال نمی کنم دیگه دستم نمی‏کنم((تو خونمون ارشیوی ازاین ساعت ها هست که البته دل‏ و روده ندارن ...))
یه مدتی بود بعد از اینکه آخرین ساعتم رو گذاشتم کنار،تو فکر این بودم که یه ساعت دبش بخرم که دیگه نه سیر بشم ازش نه به بچه ها بدم نه گمش کنم ‍،اما باخودم گفتم حالا که می‏خوام موبایل بخرم بزا یه خوبشو بخرم اونم که ساعت داره ،دیگه یه خرج اضافی نشه.((اومدیم زرنگی کنیم ))
اره دیگه ماهم پولامون گذاشتیم رو هم رفتیم یه موبایل خریدیم که هم ساعتمون باشه هم موبایلمون وهم...
الان یه چند روزیه خیلی ازش شاکیم،آخه نمیدونم چرا هی عقب می‏افته اونم نه یکی دو دقیقه حدود 30 ،40 دقیقه ..که این برام به اندازه از دست دادن یک کلاسه،جالب هم اینه که هرموقع که سر کلاس دیر می رسم می‏فهمم این ساعت موبایل چقدر عقبه ...اخه یه بار به استاد میگی استاد ساعتم بود دوبار می‏گی دیگه که نمیتونی بگی روت نمی‏شه بگی،چون اگه بگی هم فایده ای نداره؟
اینجا بودکه من قدر ساعت و وقت رو دونستم آخه با همین عقب افتادن ساعت خیلی ازکارام قرو قاطی شد به کلاس نرسیدم برانماز دیر بیدار شدم به کارام نرسیدم بدقول شدم و.....

واقعا باید قدر وقت رو دونست.....


یکشنبه 86 مرداد 7

عنوان فرق پدر من با....

اون زمان ها که بچه بودم (البته نه اینکه فکر کنید حالا خیلی بزرگ شدم)وقتی یه چیزی رو زمین پیدا می‏کردم برنمی داشتم آخه بابا مامانم گفته بودند که مال حرام و..آخرش هم اینکه جهنم و..
بزرگتر که شدم فهمیدم که اگه زیر 200 تومن باشه ایرادی نداره می شه برداشت یادمه تو مدرسه بعضی از بچه ها وقتی به کنسی می‏خوردند یک چرخی تو مدرسه می زدند و این پول هایی که این طرف اون طرف مدرسه پیدا می‏کردند می‏گذاشتند تو جیب مبارک البته بگم حلال حروم حالیشون می‏شد اون پول‏هایی که زیر 200 تومن بود رو برمی‏داشتند،وبعضی وقتا به هزار تومن هم می رسید اینجاس که میگن قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود ،البته بگم که اگثر این پول‏های پیدا شده سکه بود از 25 تا 5 تومنی ((آخه اون موقع هنوز اینقدر اقتصاد ایران افت نکرده بود که سکه 50 تومنی بیاد)).
خوب اینم یه نوع لطف بود برای مدرسه آخه از این پولا زیاد پیدا می‏شد این پولا برای خیلی ها به حساب نمی‏اومد به همین علت کسی دنبالش نمی رفت اگر هم می‏دید بر نمی داشت احتیاط می‏کرد و این باعث انباشت مقدار زیادی سکه برای مدرسه می شد که توش می‏موند که چیکارشون کنه.
حالا که یه مقدار بزرگ شدم برام خیلی سخته وقتی چیزی گم می‏کنم،با خودم فکر می‏کنم آدم چطور به‏خودش اجازه می‏ده وسیله و مال یکی دیگه رو برداره واستفاده کنه ....شاید مردم همه چیزایی که رو زمین می‏بینند فکرمی‏کنند زیر 200 تومنه خوب نمی‏شه به مردم ظن بد برد آخه همه که بد نیستند .
یه دفعه آدم یه کیف پول گم می کنه که داخلش کلی مدرک و پوله بعد از چند روز می بینی یکی از دوستات می‏یاره دم خونه بهت تحویل‏می‏ده یه دفعه هم یه عینک یه جا ،جاا می زاری بعد از 60ثانیه که برمیگردی می‏بینی نیستش.ان شاالله که محتاج بوده ....
اما من هنوزم که هنوزه اگه یه چیزی تو خیابون می بینم دست نمی‏زنم((مگر اینکه خیلی قیمتی باشه آخه گرگ زیاد شده تو این دور زمونه ))واین اثر حرفای پدرو مادرمه که همیشه تو گوشم هست.
خداییش دست همچین پدرو مادرایی رو باید بوسید اونا مصداق همون هایی هستند که خدا براشون بهشت رو مهیا کرده....کاشکی همه پدر ومادرا مثل پدرو مارد من بودند یاد می دادن که...
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>پدرم،مادرم خیلی ممنون که به من آموختیدتا...
<<<<<<<<<<<<<ضمنا سالرزو تولد عزیز دلم آقا امیر المومنین وروز پدر رو به همه
<<<<<<<<<<<<<<<پدرا علی الخصوص پدر خودم و همه دوستان تبریک میگم


جمعه 86 مرداد 5

عنوان دین.هنر.اسلام

بعضی مقوله ها دردین نمی گنجد ولی ما دیندار‏ها می خواهیم به زور آن را در دین جای دهیم  شاید فکرمی کینم فقط، آنچه قرآن ودین ان را بیان کرده باید انجام داد وچون این مقوله ها مورد پسند ما انسانها هست ودین به ان اشاره مستقیم ندارد و در حیطه دین نمی گنجد پس باید به ا ن وجهه ی دینی داد تا بتوان آن را انجام داد .....
بعضی بر این عقیده اند مبنای دین این است که حلال ها رابیان می‏کند پس هرآنچه که بیان نکرده یا حرام است یاحلال نیست توجه داشته باشید حلال نیست یعنی شبهه دارد و نباید آن را انجام داد  ........
برای بررسی این مساله اول باید دین را معنی کرد و حیطه دین را مشخص کرد که آیا این گونه مسائل در حیطه دین می باشد یا خیر؟؟؟ایا دین تاثیر مستقیم باید داشته باشد یا خیر؟
آنچه از دین بیان شده و در تعریف دین گفته می شود دین همان باید ها و نباید های رفتار های انسانی می باشد، پس حیطه دین همان رفتارو اخلاق اسلامی می باشد،به عبارت دیگر،اهم موضوعات دین ،نه!شاید بتوان گفت همه موضوعات دین حول همان مطلب ،یعنی رفتارو اخلاق انسانی می باشد.
به عبارت دیگر دین یک مقوله تاثیر گذار است البته نوع دین مهم نیست وهیچ فرقی نمی کند چه دینی باشد اسلام، یهود، مسیحی و ......مهم این است که مقوله دین با هنر متفاوت است
پس هر آنچه که درحیطه رفتارهای انسانی نباشد بطور کلی از حیطه مستقیم دین خارج می شود یعنی دین اثر مستقیم بر روی آن ندارد.البته نمی شود منکر تاثیر غیر مستقیم دین شد بلکه مسئله و صحبت تاثیر مستقیم است
هنر یکی ازآن مقوله هایی می باشد که ما می خواهیم به زوردر دین جای دهیم،شکی در این نیست که دین تاثیر خاصی درهنر گذاشته ولی این اثر به طور حتم مستقیم نمی باشد، چون هنر از مقوله های رفتار های انسانی ،یعنی از باید ها ونباید ها نمی باشد
یکی از فرق های بارز دین و هنر را می توان چنین بیان کرد که دین یک مقوله تاثیر گذار اما هنر یک مقوله تاثیر پذیرمی باشد که فرهنگ وموقعیت جغرافیایی از مهمترین موثر های هنر می باشند.
 پس تاثیر دین در هنر را می‏توان به این صورت بیان کرد کرد : دین باعث تغییر در رفتارهای انسانی می شود واین تغییر باعث  تغییر در فرهنگ و تفکر انسان می شود و این تغییر در تفکر و فرهنگ باعث تغییر در هنر و ایجاد روش خاصی از هنر می شود که ریشه این تغییر وبوجود آمدن سبک خاص هنر همان دین است .
پس لازم نیست برای داشتن یک هنر اسلامی و یا داشتن یک سبک خاصی از هنر به نام هنر اسلامی، اشارات مستقیم از دین یا اسلام در مورد هنر داشته باشیم حتی اگر در دین  کلامی یا سخنی در مورد هنر وجود نداشته باشد به هیچ وجه نمی توان نقش هنر اسلامی را انکار کرد.
در هنر مهم این است که اثر هنری براساس چه تفکری ساخته شده و انکاروجود تفکر اسلامی یا هنر اسلامی همانند انکار وجود خورشید در روز است .


دوشنبه 86 مرداد 1

عنوان گفتنی ها رو باید گفت.....

می خواستم ادامه سفر نامه مو بنویسم اما حس کردم از توش چیز بدرد بخوری در نمی یاد فقط تو یه چند نکته خلاصش میکنم تو کل این یه هفته ای که من شمال بود و به طور کلی شرق تا غرب دریای خزر رو دیدم بیشترین چیزی که اونجا بود و همیشه بود وهر جا که پا می گذاشتی اثری ازش پیدا می کردی آشغال بود البته بگما این از بی کفایتی و بی موالاتی مردم نبود،حتی ما که خودمون از این جریان عذاب می کشیدیم و مواظب بودیم ‍،برخی از اوقات مجبور می شدیم اشغال هامون رو تو دامن طبیعت بریزیم آخه باور کنید سطل آشغالی پیدا نمی شد خوب چی کارکنیم دیگه ماهم مثل بقیه ...
اونجا بود که فهمیدم مردم ما هم همچین بی ادب و بی فرهنگ نیستند این مسئولان هستند که یه مقدار بی فرهنگ و بی درایت هستند بعدشم هی می یان تو تلوزیون میگن اقا اشغال نریزید محیط زیست و این حرفا خوب بابا شماسطل اشغال بزارید بعد به این بنده های خدا خرده بگیرید‍،........
بابا مردم که مرض ندارندخوب اگه شماهمه جا حتی کنار دریا سطل اشغال بزارید خوب اونام اشغالاشون رو می ریزن تو سطل اشغال......
فکر کنم بابل بودمریض شدم رفتم دکتر به جناب دکتر طعنه زدم ویه تیکه ای بهش انداختم که این سوغات شهر شماست با یه حالت شرمندگی حرف منو تصدیق کرد ما هم بهش تو پیدیم گفتیم جناب دکتر شماباید این مسائل رو منتقل کنید و....
سرتون رو درد نیارم واقعا هر چقدر اونجا زیباست این چیزا چهره زیبای اونجارو کثیف میکنه یادتون باشه اگه شمابه یه جایی رسیدید حتما برای اونجا یه فکری بکنید ...........البته اگه تا اون موقع هنوز اونجا شمال باشه .....
فکر میکنم اونجا بودکه فهمیدم چرا تو دین اسلام کنار دریاها و رود خانه ها از مکان های عمومی شمرده شده به عبارت دیگه کسی نمی تونه مالک بشه ....بابا ما هر جا می رفتیم همش ملک خصوصی بود ملک خصوص ...ای بابا ...........دیگه دراین مورد چیزی نمی گم چون قضیه سیاسی می شی متو جه شدید دیگه ؟؟!!