همیشه از یه طرفه قضاوت کردن بدم میآمد و بدم میآید.
چون چندین بار باعث سرافکندگی و شرمندگی من شده آنهم خیلی زیاد.
از آدم هایی که یک طرفه قضاوت میکنند و حکم صادر می کنند...
یادم میآید وقتی مدرسه بودیم یکی از بزرگترین مشکلات مدرسه این بود که اگر خبری یا حرفی به مدیر مدرسه میرسید شما محکوم بودید بدون هیچ پاسخ و تو جیهی و حرفی شاید دادگاه ارتش بود!
یادم میآید وقتی مدرسه بودم با چند تا دوستان نشسته بودیم و سر این موضوع بحث میکردیم و اعتراض میکردیم که این چه وضعش است این چه خر تو خری هست هر کس که اسمش پیش مدیر میرود چه این کار را کرده باشد چه نکرده باشد محکوم است.
طعم تلخ محکوم شدن به کاری که نمیدانی، به کاری که نکردهای، کاری که اصلا هویتش معلوم نیست چه هست را چشیدهام.
و من سعی میکنم و سعی کردهام همیشه و همیشه قبل از اینکه حکم بکنم و تصمیمی بگیرم با طرفی که بر علیه او میخواهم حکم کنم و تصمیم بگیرم حرف بزنم و صحبت کنم شاید دلیلی حرفی داشته باشد و یا شاید هم اصلا این کاری صورت نگرفته باشد.
اگر همه از آنچه خودشان بدشان میآید برای دیگران هم بد بدانند دنیا ....چه خواهد شد!