دوستی در پست قبل کامنتی گذاشته بودمبنی بر اینکه کتاب کاهش جمعیت ضربهاى سهمگین بر پیکر مسلمین را مطالعه کنم بعد نظر خود را در این مورد بیان کنم.
اگر چه راحت است فهم این مطلب که نداشتن فرزند با اینکه شما دو فرزند داشته باشی «یا حتی فرزند کمتر داشتن»خیلی راحت و آسان است ولی انگار برخی دو فرزند داشتن را با فرزند نداشتن مساوی میدانند.
از همه اینها گذشته مگر با حلوا حلوا کردن دهان شیرین میشود. در تمام این بحثها و صحبت ها ما حق زن را نا دیده میگیریم و زن را یک دستگاه جوجه کشی فرض میکنیم که هیچ حقی در این مسئله ندارد و فقط باید جوجه هایش رابکشد.
آیا این ظلم نیست؟ ما مردان که درد زایمان و 9 ماه بارداری را نچشیدهایم که به راحتی هر چه تمامتر نظریه پردازی میکنیم و نظر میدهیم و تعیین تکلیف میکنیم، و آن کسی که همه بار این کار به دوش اوست هیچ حقی برای اظهار نظر ندارد.
زنی که باید 9 ماه و مدتها بعد از زایمان در درد و رنج زندگی کند، درست است این درد لذت بخشی است اما تا چه حد؟اما مگر چند بارش لذت بخش میشود؟ اما مگر چقدر یک انسان می تواند درد و رنج را تحمل کند؟
دیدن صحنهها و حالت های رنج آور یک زن بعد از زایمان و مشکلات روحی آن زن و... که همه و همه وجود دارد و حتی در احادیث ما هم وجود دارد قابل اهمیت نیست ، یعنی زن نمیتواند حرف بزند یعنی نباید به زن حق داد ؟
به نظر یک مطلب که در این مساله خیلی روشن است این است که حق زن به طور صد در صد در اینجا نادیده گرفته شده و فقط و فقط به او به عنوان یک دستگاه و ماشین جوجه کشی نگاه شده، مهم ترین مطلب در این بحث رضایت زن است که اگر زن راضی شد دیگر مباحث اخلاقی و تربیتی قابل تامل است اما اگر زن راضی نشد بحثی و سخنی باقی نمیماند.
آیا واقعا زن برای زندگی کردن آفریده نشده؟ آیا زن انسان نیست؟ آیا زن حق تصمیم گیری ندارد؟ و هزاران آیای دیگر که در این مسئله به آن پرداخته نشده و توجه نشده است.
تمام این صحبت ها و حرف ها در یک جامعه بود مثل جامعه ما، اما اگر کسی می تواند در درجه اول زنش را بدون استفاده از هیچ ترفندی مانند به خاطر من، اگر من را دوست داری و....؟ به این کار راضی کند و در درجه دوم میتواند بار مسئولیت های بزرگ کردن در این جامعه و سالم بودن فرزندانش را تضمین کند حرفی نیست . خیلی هم خوب است خیلی هم به جا و خیلی عالی است و واقعا خدمت بزرگی به جامعه کرده و به اسلام کرده است .
لازم می بینم که اول سر فصل ها و خلاصه عنواین کتاب فوق رو بیان کنم و بعد نقدهای وارده بر آن را بیان کنم
1 .خداوند گنجایش زمین و منابع آنرا برای بشریت تا ابد تضمین کرده است.
-در این شکی نیست که خداوند همه چیز را مهیا کرده ولی نحوه استفاده در درست انسان هاست و انسان قدرت برنامه ریزی یک دفعه ای را ندارند.بحث و صحبت بر سر قدرت خداوند نیست، بحث استفاده درست انسان ها از مواهب الهی است،خودتان نگاه کنید که این عدم کنترل جمعیت چه به روزگار ما اورده، خیلی ساده است با کوچک ترین تحقیق می توان به این نکته رسید. یا نه! حتی با نگاه کردن به دور و اطراف خود، به شهرها، کلان شهر ها، عدم وجود امکانات و دیدن انسان های بیکار و الاف که از بی کاری به پروپای جامعه آویزان شدهاند و دارند آن را به کثافت خانهای تبدیل میکنند.... می توان به این نکته رسید.
2. توصیه پیامبر به ازدیاد نسل در زمان رفاه مسلمین نبود.
-ازدیاد نسل، ازدیاد نسل، ازدیاد نسل، زمان پیامبر قطعا متفاوت با این زمان بوده، چه از نظر زن ها و قدرت و هیلکل آنها و چه از نظر منابع اولیه زندگی و چه از نظر کار و کسب و .... ماننداین دوره زمانه نبوده که برای ازدیاد حتی یک نفر به جامعه باید برنامه ریخت باید کارو زندگیش را مشخص کرد و هزارن باید دیگر و همه این باید ها برا رفاه اجتماعی و نظم داشتن جامعه است برای اینکه یک جامعه سالم داشته باشیم.
لازم به ذکر است که اسلام یک دین اجتماعی است یعنی مهم برای اسلام اجتماع است لذا برای اصلاح اجتماع و سالم ماندن آن دستورات خاصی داده، حفظ دین و اسلام را در حفظ اجتماع و جامعه می داند
ضمنا بسیار واضح است که ازدیاد نسل حتما و لا محاله شامل این نمی شود که انسان جوجه کشی راه بیندازد و همین طور بدون برنامه ریزی به افراد جامعه اضافه کند. بلکه یکی از بارزترین مصداق برای ازدیاد نسل ازدواج است. که با ازدواج است که ازدیاد نسل رخ می دهد.
3. زن با هر بچه ضریب خدمات خود به جامعه را بالا میبرد.
-وقتی زندگی نباشد چه خدماتی. وقتی کار نباشد. وقتی خیلی چیزها نباشد خوب این خدمت به هم می ریزد خدمت در جامعه امروزی از قبل برنامه ریزی شده است. مانند زمان پیامبر نیست که چنین جامعه ای موجود باشد با این همه مسائل و برنامه ریزی.
وقتی این خدمات جامعه«همان فرزندان» به جامعه بدون برنامه افزوده میشوند، به جای این که خدمت برای اجتماع و جامعه باشند سربار جامعه میشوند زیر دست و پای جامعه له میشوند، دزد می شوند، قاچاقچی میشوندو....
نگوید اینها همه به خاطر رفیق بد است، مگر همین رفیق بد جز شیعه و جز کسی است که درا ین اجتماع زندگی میکند، هیچ کس دردسر و بد بختی را دوست ندارد اما وقتی که میبیند امکانات نیست وقتی که می بیند زندگی نیست، وقتی هزار چیز دیگر در اجتماع میبیند، خره اجتماع می شود میکروب اجتماع میشود و.....
این بحث ادامه دارد....