کمتر کسی را میتوان به عظمت و بزرگی فاطمه سلام الله در تاریخ پیدا کرد. تاریخ خود گواهی مستحکم و قوی برای این است فقط کافی است کمی از برگههای این کتاب بزرگ را ورق بزنیم.
کمی توجه به اطرافیان و دیدگاه آنها در موردآن حضرت جایگاه والای ایشان را نشان میدهد.
پدری که تا اعماق وجودش دوستش داشت پدری که فرمود هر کس فاطمه را آزار دهد مرا آزرده و هرکس مرا آزار دهد خدا را آزار داده است.
شوهری مهربان و فداکار که چون فاطمه را جلوهای از حق میدید بسیار دوستش داشت و احترام فراوانی برایش قایل بود و این دوست داشتن و عشق را میتوان در فاصله کوتاه بین مسجد و خانه زمانی که خبر فوت حضرت به ایشان رسید به وضوح یافت.
فرزندانی که دوست و دشمن به معرفت و علم ایشان معترفند. برگههای تاریخ نشان دهنده فضایل وحسن این خانواده میباشد و حتی قرآن کریم نیز در آیات اولیه سوره انسان(دهر) به بیان برخی از فضایل خانواده پرداخته آنجا که به بیان آن سه شب متوالی که همه اعضای خانواده با اینکه روزه بودند غذای خود را به یتیم و اسیر و مسکین دادند و فقط این گوشهای از فضایل ایشان است.
اما انگار مقام فاطمه زهرا از مقام دیگر امامان و یا حتی رسول خدا در پیشگاه برخی از شیعیان بیشتر شده است درست است که فاطمه فاطمه است و امامان معصوم شیعه بسیار به ایشان احترام میگذاشتند ولی...
جریانات و اتفاقاتی که برای حضرت فاطمه رخ داده از مسلمات شیعه شده که اگر کسی حتی اگر عالم باشد و در این ضمینه حرفی بزند محکوم میشود.
اما شاید نگاهی کوتاه در تاریخ بیشتر حقایق را برای ما آشکار کند.
شیعه چون تاریخی و یا بهتر بگویم کتاب تاریخی مسلمی ندارد لذا اکثر وقایع تاریخی را از احادیث امامان برداشت میکند احادیثی که به طور حتم نمیتوان به همه آنها اعتماد کرد. بدین صورت که معلوم نیست آیا حرف امام هست یا نه.
فقط باید یادمان باشد که هر حرفی و هر حدیثی قابل اعتماد نخواهد بود مگر آن حدیثی که مورد یقین باشد واین را با مراجعه کردن به تاریخ و بررسی زندگی رویان حدیث«گویندگان و منتقل کننده گان حدیث» می توان روشن کرد.
علمی به نام علم رجال که به بررسی تمام راویان حدیث می پردازد و راویان موثق و آنهایی که میتوان به حرفشان اعتماد کرد را مشخص میکند.