عجیب است قرآن همیشه فراتر از زمان خود حرف میزند!
تاریخ شاهدی قوی برای اینکه پیامبر فردی بیسواد بود. نه افلاطون بود و نه ارسطو.
اما حرفهای قرآن حتی فراتر از افلاطون وارسطو است.
تئوریها و فکرها را به عمل تبدیل میکند و از آنچه هیچ کس خبر ندارد خبر میدهد.
می گویند قرآن کلام محمد است اگر به حقیقت کلام اوست پس چگونه میشود که فردی بیسواد از چیزهایی سخن بگوید که هیچ کس نمیداند و آینده این دانستن را به بار میآورد.
اگر قرآن زبان محمد و سخن محمد است. چگونه میشود هرکس سوالی از گذشته دارد بدون تردید و بدون هیچ ابهامی جوابش را میدهد.
دینی جدید آمده پیامبری جدید با مدعایی جدید، از اسلام سخن میگوید و چگونه میشود که تمام عالمان زمان خود را از یهودی و مسیحی و هر کس دیگر که همه سر ستیز داشتند و برای دست انداختن پیامبر از او سوال میکردند همیشه جوابشان را میگرفتند.
چیز کمی نیست! همه به امی بودن پیامبر اذعان داشتند. حتی برخی از عالمان یهود با خود فکر میکردند چگونه میتواند این پیامبر جدید بی سواد جوابمان را بدهد اما وقتی میرفتند و دست خالی بر میگشتند شاید به حقیقتی دست مییافتند که نمیتوانستند قبولش کنند.
مگر تاهمین چند سال پیش که میدانست وقتی قرآن می گوید ما همه چیز راجفت جفت آفریدیم یعنی چه؟
یعنی گیاهان اشیاء و خلاصه همه چیز را.
که میدانست که حتی اتم ها را که از کوچکترین ذرات عالم هستند را جفتی به نام الکترون و نرتون تشکیل میدهد؟! که میدانست که گیاهان و خلاصه همه چیز در جهان دو جفت دارد جفتی نر و جفتی ماده ؟!
این کلام شاید برای ما عجیب نباشد و قابل حضم باشد اماتصور کنید این را 1400 سال پیش پیامبری میگوید که درس نخوانده است.
و خدا محمد درس نخواده را عالم کرد تا همگان به این معجزه آگاه باشند و بدانند که این کلام محمد نیست این نظم کلامات و حرفها قرآن از محمد نیست این محمد نیست که سخن می گوید این خداست که همه چیز را این گونه منظم در کنار هم قرار می دهد.
جناب اقای سروش این محمد نیست که بارها در قرآن مبارزه طلبی میکند در محتوا و متن قرآن و میگوید اگر میتوانید حتی یک آیه مانند قرآن بیاورید این محمد نیست! این خود خداست محمد سوادش به این ها قد نمی دهد.
و بی سواد بودن محمد فقط برای این بود که کسی نگوید این کلام محمد است کسی نگوید این سخنان محمد است و گرنه دلیلی نداشت پیامبر یک فرد بی سواد باشد شاید اگر شخص عالمی بود و شهره علم بود مردم بیشتری به حرفهایش گوش می دادند بیشتر قبولش می کردند اما او خواست که محمد بی سواد باشد تا شبیهای در قرآن و معجزهاش نباشد.
محمد به دنبال چه بود. پول، مقام، ثروت اگر این ها بود که مشرکان بارها و بارها به او پیش نهادهای بزرگی کردند که در جوابشان همان سخن مشهور را گفت:«اگر خورشید رادر درست راستم قرار دهید و ماه رادر دست چپم من دست از رسالت خود بر نمی دارم
این محمد همان محمدی بود که به محمد امین مشهور بود.
این محمد همان محمدی بود که وقتی مکه را فتح کرد وقتی اسلام مستقر و مستحکم شد در مکه همان محمد ماند. باهمان خانه با همان لباس ها با همان غذا.
پس به راستی محمد به دنبال چه بود؟ که سنگ ها راتحمل کرد. گرسنگی در شعب ابی طالب، که سه سال طول کشید را تحمل کرد. تهمت ها راتحمل کرد کثافت گوسفندانی که به سرش می ریختند تحمل کرد و خیلی چیز های دیگر.
اگر مسلمان نیستی اگر اسلام را قبول نداری باشد اما این بیانصافی است که بدون خواندن قرآن حرفهایی بزنی و قرآن و اسلام را از رفتار برخی مسلمانان نقد کنی و حکم صادر کنی؟
من نمیگویم مسلمان شو من نمیگویم بیا و محمد را قبول کن فقط میگویم به جای عناد بیاد و حتی یک بار قرآن را بخوان بیا و پدیدار شناسانه بدون هیچ سابقه فکری و به قول هوسرل بیا و اپوخه به قرآن نگاه کن و بخوان. فقط همین!
**محتوای ایات سوره ذاریات در مورد جهانیان و خلقت جهان آیه 49
* اپوخه یعنی بررسی یک رویداد و نظر با کنار گذاشتن تمام پیش فرضها چشم داشتهاو برچسپهای طبیعی.