مدتهاست در برنامهام گنجانده بودم که در مورد سیاست و انتخابات بنویسم و به بررسی حزبها و گروهها وتاثیر گذاری آنها بر انتخابات و...بنویسم اما این مسئله جناب دکتر سروش که به نظر من خیلی مهم تر بود من را وادار کرد که به این مساله بپردازم.
شاید نشنیده باشید آیت الله سبحانی طی یک تماس تلفنی از جناب اقای مجید مجیدی که سروش رو محکوم کرده بود تقدیر و تشکر کرده، خبرش را در اینجا ببینید
یکی از دوستان میگفت نباید به این مسائل دامن زد این مسائل نباید رسانهای شود و...؟
می گفت خیلیها میروند و شبهه را میخوانند و جواب را نمیخوانند؟
خب دوست عزیز این که نشد حرف! اگر حرفی صحبتی در اینترنت و ...بیان می شود انقدر باید جواب داد و نوشت با هر زبان و ادبیاتی که شخص مجبور شود بخواند.
اگر یک شبهه بیان می شود و در زبان می افتد ما باید هزاران بار جواب آن را بدهیم با هر ادبیاتی!
خیلی جالب است که اگر مسئلهای اشکالی صحبتی میشود ما باید سکوت کنیم و...؟
سکوت چه معنا دارد؟
نگفتم که در دلم خندیدم و گفتم همین است که الان ما مسلمانان اینطور شدهایم؟
چگونه است که ما اسلام را یک دین کاملا عقلانی و تمام مبانی و اساس آن را عقلانی میدانیم اما باید در مقابل شبهات و صحبتها سکوت کنیم؟
به نظر من جانب سروش در آن حد و اندازه نبود که ایت الله سبحانی بخواهد در مقام پاسخ به ایشان باشد حتی یکی از شاگردانش هم میتوانستند جواب کسی چون سروش را بدهد....
اما مقام کریمانه و دلسوزانه استاد باعث شد که نه در مقام پاسخ بلکه در مقام راهنمایی و هدایت بر آید و آنگونه دلسوزانه پاسخ ایشان رابدهد.
و اما تقدیر از کارگردان برجسته مجید مجیدی هم سنخیتی نداشت چون قرار نیست هر مسلمانی وقتی به وظیفه مسلمانی خود عمل کند کسی از او تشکر کند و جناب اقای مجیدی هم به عنوان یک مسلمان آگاه در مقابل چنین سخنانی آرام ننشت و اعتراض خود را اعلام کرد.
به نظر من ما وبلاگ نویسان میتوانیم نقش پررنگی به عنوان یک مسلمان در مقابل چنین سخنانی داشته باشیم، حداقل این خود باعث میشود که برخی از مسائل ناب اسلام بیان شود و شخصیت پیامبر اسلام و جایگاه قرآن بیان شود.
و من خود را یک مسلمان میدانم پس وظیفه خود میدانم که در مقابل برخی حرفها و سخنها ساکت ننشینم.
و باید یاد بگیریم نمازمان را هم بخوانیم و از عقایدمان هم دفاع کنیم...نماز بدون عقیده ... من که نمیخواهم.
خطای در رفتار و اعمال بخشودنی است اما خطای در عقیده...؟