قرآن و سنت از مهمترین منابع اسلامیاند. البته عقل که در حیطه این دو تعریف شده و اجماع هم که خودش برای خود داستانی دارد از منابع هستند اما مهمترینشان همان قرآن و سنت هستند.
در حجیت و استناد به قران هیچ جای شکی و شبههای وجود ندارد اما برای به حجت قرار دادن احادیث یا همان سنت احتیاج به بحث و فحص فراوان است. بحث حجیت سنت و احادیث وارد شده و رسیده بحث مهمی است و اختلافات اساسی خیلی از علما نیز از همینجا نشات میگیرید. اینکه حدیث را چه کسی نقل کرده آیا کسانی که نقل کردهاند انسانهای قابل اعتمادی بودند در زمان خودشاk صادق و امین بودند و خلاصه شرایط فراوانی که در حجیت و عدم حجیت یک حدیث تاثیر فراوان دارد.
این علم آنقدر مهم و تاثیر گذار است که منجر به تاسیس شاخهی جدیدی از علم به نام علم رجال شده است. علم رجال همانطور که از اسمش مشخص است به بررسی افرادی که احادیث را نقل کردهاند میپردازد.
بنابراین تفاوت حدیث و قرآن در این است که وقتی کسی قرآن میخواند به چیزی به عنوان حجیت و عدم حجیت آن فکر نمیکند و فقط در معنای آن خورد میشود و از رسیدن به کشفهای بیشتر و فهمیدن معنای آن لذت میبرید. اما در مواجهه با احادیث مهمترین دغدقه عجیت و عدم عحیت حدیث است.
با توجه به محدودیتهایی که ائمه داشتند و انواع انسانهایی که به هر دلیلی دروبرشان بودند و انواع انگیزهها برای جعل گفتارهای امام و حتی پولهایی که معاویه برای جعل کردن حدیث از پیامبر خرج کرد و خلاصه دلایل فروانی که تمسک کورکورانه به احادیث را کمی مشکل کرده دسترسی و قرار دادن کتابهای احادیث به دست افراد غیر نخبه که اهمیتی به سند و افرادی که حدیث را از امام معصوم نقل کردهاند نمیدهند باعث بروز کجرویهای فاحشی از دین شده که مطمئنا جلوگیزی از آن منوط به قرار دادن منابع متقن و یقینی به دست شیعیان و مسلمانان شده است که جای کمتر شبه و ایرادی در آن باشد.