هر جا اسلام و مسلمان است آنجا وطن من است وقتی میگویم وطن من است یعنی مردمش مردم من هستند مردمش برادران و خواهران من هستند و مردمش را دوست خواهم داشت البته به شرط اینکه قاعده مسلمانی را داشته باشند و نه اینکه به اسم و نام مسلمان باشند.
مدتها بود فکر ملیگرایانه و ناسیونالیستی در وجودم رخنه کرده بود البته این فکر هم برای خودش اصل و اساسی داشت در حقیقت خاک و این حرفها زیاد اهمیتی نداشت آنچه که در این فکر و اندیشه من اهمیت داشت مردم کشورم بود مردمی که دوستشان دارم.
ملیگرایی و ناسیونالیستی برای یک مسلمان تفکر پوچ و توخالی من درآوردی است که در هیچ جای اسلامی حرف و صحبتی از آن وجود ندارد این تفکر را میتوان همان تفکر نژاد پرستی دانست اگرچه شاید با هزاران توجیه و اما و اگر درستش کند اما نتیجهاش چیزی به جز نژاد پرستی نخواهد بود.
تقسیم مردم به ملتها، کشورها، نژادها باعث به وجود آمدن چیزی به نام ملیتگرایی میشود تقسیم بندیی که آخرش منجر به جنگ و دعوا سر مرزها بر سر تعصبها و خلاصه خیلی حرفهای دیگر میشود البته اگر دید ملیت گرایی بر اساس مردم و دوست داشتن مردم و حمایت از مردم باشد تفکر منفی و غیر قابل قبولی نیست و بسیار ستوده است اما این تفکر نباید برا اساس خاک و محدوده و نژاد خاصی باشد چون همه انسانها انسان هستند و از این انسانیت به یک اندازه بهره بردهاند(البته در فرض مذکور) پس دلیلی برای وجود ملیتگرایی وجود ندارد.
در اسلام و اندیشه اسلامی ملیتگرایی معنایی ندارد و همه مسلمانان درهر جای دنیا که باشند با هم برادرند و این از زبان پیامبر بارها بیان شده و در رفتار و کردار ائمه بسیار مشاهده شده است، از تحویل گرفتن تمام مسلمان چه عرب و چه عجم و حتی زمانی که صحبتهایی از عرب و غیر عرب (عجم)در زمان پیامبر میان مسلمانان عرب وجود داشت پیامبر بارها به برادر بودن همه مسلمانان بدون در نظر گرفتن جاه و مقام و ثروت و کشور تاکید میکند و این براداری و تساوی یکی از مهمترین شعارهای اسلام است.
حال سوال این است که میتوان این تفکر ملیتگرایی را برگرفته از کمونیسم دانست یا این تفکر حتی خیلی قبلتر از کمونیست وجود داشته است؟ ظاهرا تاریخ از قدمت این شعار و این تفکر نشان میدهد حال با ادبیاتی متفاوتتر و استعماریتر.
ملیگرایی میتواند شعاری ضد استعماری باشد و حتی میتواند شعاری برای در بند کردن و تفکر انسانهایی بسیاری باشد. ملی گرایی که خودش یکی از شعارهای استعمار نوین و قدیم بوده و یکی از مهمترین حربههای قدرتمندان برای حفظ قدرت و حکومت خود بودهاست. جالبتر اینکه این شعار تفکری است که از همان غرب استعمارگر شروع شده و به دام کشورهای جهان سوم افتاده است ظاهرا این ملیتگرایی فایدههایش برای آنها از ضررهایش بیشتر است که گاهی ماننده خوره به جان اندیشمندان و مردم کشورهای جهان سوم میاندازند.
اینجا جایی برای خرد شدن در تفکر ملیگرایی نیست. اما پدیدار شناسایی ملیگرایی بسیار مهم و کارساز است. شعاری که در دوره مدرن در دهان بسیاری افتاده و نقشی کاملا احساسی دارد.
امام خمینی رحمه الله اندیشهای کاملا مخالف و بر علیه ملیگرایی داشتند و شدیدا تفکر ملیگرایانه را مورد مواخذه قرار میدادند. امام خمینی ره در بیانهای که بعد از قبول صلح منتشر میکند شدید ملیگریان و تفکرات آنها را مورد مواخذه قرار میدهد و تفکر اسلامی را در مقابل این تفکر بیان میکند.جالبتر اینکه ملیگرایان همان کسانی بودند که در زمان جنگ در مقابل امام خمینی ایستادند و مخالف جنگ بودند.
شعارهایی مانند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران دقیقا بر اساس همان ملی گرایی که هیچ بویی از اسلام در آن وجود ندارد بنا شده و شاید خیلیها بدون داشتن این اندیشه به سر دادن این گونه شعارها میپردازند ولی باید بدانند که اینگونه شعارها و تفکرات همان تفکراتی است که دقیقا مقابل اندیشه اسلامی و امام خمینی قرار دارد. شاید جنبش سبز را همان ملیگرایانی تشکیل دادند که در زمان امام خمینی منفور بودند.
مرتبط:
امام خمینی و هویت ملی
ملی گرایی در ایران مانع نشر افکار امام خمینی (ره) شده است
مقابله علامه جعفری با ملی گرایان مخالف دفاع مقدس
ملی گرایی در سخنان مقام معظم رهبری
ملیگرایان اعتقاد به امام زمان را خرافه میدانند
پست بعدی: اندیشه ملیگرایانه و نهضت سبز و انقلاب