زینب بر میگردد و تمام صحنههایی که چهل روز پیش در صحرای کربلا برایش اتفاق افتاده به یاد میآورد نه اینکه از یادش رفته باشد درتمام این چهل روز با عزای بزرگی زندگی کرده و زنده بوده است اما در این روز انگار دوباره همه چیز را میبیند.
عدد چهل در ابیات عرفانی و اخلاقی و اسلامی عدد مقدسی است.
چله نشینی عرفانی، چله گرفتن برای ترک یک عمل زشت یا انجام یک عمل مثلا چله زیارت عاشورا، چله دعای عهد، چله مسجد سهله و خلاصه از این عدد چهل زیاد استفاده شده.
حضرت آدم بعد از اینکه از بهشت اخراج شد 40 روز گریه کرد.
در تمام این چله نشینیها و چلههای اخلاقی، بعد از چهل روز یک روحیه و رویه خاصی بر اساس آن عمل یا کاری که چهل روز انسان انجام داده بر او حکم فرماست و تقریبا کار سخت و مشکل را انجام داده، در حقیقت روز چلهم ثبوت و امضای کار خورده.
شاید بی حکمت نباشد که روز چهلم یعنی چهل روز بعد از گذشتن شهادت امام حسین (ع) روز ثبوت این پیروزی باشد روزی که با عاشوار متصل است و در حقیقت تکمیل کننده این نهضت بزرگ و مهری بزرگ بر ماندگاری و همیشهگی بودن این قیام است.
مهری جاویدان بر چهره تاریخ از ظلم و ستمی که یاران یک پیامبر بر فرزندان او کردند به خاطر دنیا و جاه طلبی، آنهم کسانی که بارها و بارها «بیشتر آدمهایی که در سپاه یزد بودند» لطف و رحمت این خاندان را دیده بودند.
این ظلم و ستم از قبل از عاشورا شروع شد و تا اربعین ادامه داشت. امام حسین(ع) که شهید شد فرزندانش را به اسیری گرفتند و از این شهر به آن شهر بردند این همان ادامه نهضت حسینی بود لازم بود برای ماندگاری این نهضت چهل روز مداوم این ظلم و ستم ادامه داشته باشد.
این شاید همان اکملت و لکم دینکم عاشورا باشد روزی که مهر تکمیل بر نهضت عاشورا خورد روزی که با امضای زینب صبور در تاریخ ثبت شد.
دوشنبه 87 بهمن 28
چرا اربعین؟
شنبه 87 بهمن 12
امام حسین علیه االسلام فدایی شیعیان
سلام جناب آقای امیر حسین
اول بفرمایید که این لفظ عزاداری یعنی چه؟
مطمئنا نمیتوانی یک تعریف درست و حسابی و جامع و کاملی برایمان بیاوری میدانی چرا؟چون آنهایی که باید این لفظ را تعریف کنند هنوز تعریف نکردهاند و اگر هم کردهاند آنچنان تعریف کردهاند که به گوش کمتر افرادی رسیده و یا آنقدر این تفسیرها تفاوت دارد که نمیتوان تعریف جامعی برای آن پیدا کرد که حقیقتا این عزاداری و سنت روضه امام حسین دارد به بیراهه میرود.
اقای امیر حسین شما فکر میکنی عزاداری این است که بنشینی و سینه بزنی و گریه کنی و سیاه بپوشی و نخندی و ...
شما فکر میکنی با این کارها دردی از خودت و اسلام را دوا میکنی شما فکر میکنی با نخندیدنت به امام حسین کمک میکنی با ساعتها سینه زنی وگریه کردنی که به زور و داد و بیداد باشد چه تحولی در تو رخ میدهد؟
اقای امیر حسین بگذار برایت بگویم که امام حسین فدایی شیعیان شد. فدای پیروانش شد تا روزی برایشان به یادگار بگذارد که یادی از دین بکنند یادی از خدا بکنند یادی از ظلم و گناه خود کنند. امام حسین خودش را فدا کرد تا سالیان بعد از او پیروانش گرد هم بنشیند و به بهانه و یاد او از اسلام بشنوند از اخلاقیات بشنوند و به قران و تفسیر آن گوش کنند. عزاداری یعنی این. عزاداری یعنی اینکه وقتی دهه محرم تمام شد عهدی دوباره با خدایت با امام حسین بسته باشی. عزاداری یعنی این که یک تغییر کوچک حتی خیلی کوچک در زندگیت ایجاد شده باشد.
عزادار کسی است که نصیبی از این عزاداری ببرد برای او فایدهای داشته باشد آیا شما فکر میکنی با این کارهایی که الان رسما اسم عزاداری به خود گرفته این تحولات ایجاد میشود؟
که گفته در دهه محرم نباید خندید که گفته منبری نباید بالای منبر حرف خنده دار بزند که گفته باید در محرم عبوس بود؟
عزاداری به تبریک نگفتن نیست. من نمیتوانم درک کنم که به احترام امام حسین نباید تبریک گفت. یا نباید خندید یعنی چه؟
بعید میدانم تولد امام باقر در ماه صفر اتفاقی باشد و خالی از قصد و غرض باشد. شاید این تولد میمون و مبارک آن هم تولد خردسالی که خودش در کربلا بوده و خیلی از صحنههای کربلا را دیده است، مهری بر خرافهرویها و کج رویهای برخی نباشد.
یک مثل معروف هست که میگوید شاهد از غیب رسید.
پوشاندن دین اسلام با این نوع سیاه فکریها باعث شده که تهمتهای ناروا به شیعه وارد شود. دین سیاهی دین غم و هزاران حرف نامناسبی که به خاطر عملکرد و کج رویهای شیعیان به شیعه نسبت داده شده است.
و اما مساله دوم دهه فجر است. این مساله اینقدر واضح است که احتیاجی به توضیح و تفسیر ندارد. در ضمن من نشنیدهام که کسی گفته باشد که دهه فجر ارتباط خاصی با سوره فجر داشته باشد. این فقط یک همانندی است همین و بس. نه تفسیر این سوره است نه شاهد مثال نه مصداق آن نیست و هیچ ارتباطی ماهوی با آن ندارد.اگر سندی برای ارتباط میاوردید و بعد نفیش میکردی بهتر بود. شما یک امر خیالی اثبات نشده را نفی کردهاید.
اول بفرمایید که این لفظ عزاداری یعنی چه؟
مطمئنا نمیتوانی یک تعریف درست و حسابی و جامع و کاملی برایمان بیاوری میدانی چرا؟چون آنهایی که باید این لفظ را تعریف کنند هنوز تعریف نکردهاند و اگر هم کردهاند آنچنان تعریف کردهاند که به گوش کمتر افرادی رسیده و یا آنقدر این تفسیرها تفاوت دارد که نمیتوان تعریف جامعی برای آن پیدا کرد که حقیقتا این عزاداری و سنت روضه امام حسین دارد به بیراهه میرود.
اقای امیر حسین شما فکر میکنی عزاداری این است که بنشینی و سینه بزنی و گریه کنی و سیاه بپوشی و نخندی و ...
شما فکر میکنی با این کارها دردی از خودت و اسلام را دوا میکنی شما فکر میکنی با نخندیدنت به امام حسین کمک میکنی با ساعتها سینه زنی وگریه کردنی که به زور و داد و بیداد باشد چه تحولی در تو رخ میدهد؟
اقای امیر حسین بگذار برایت بگویم که امام حسین فدایی شیعیان شد. فدای پیروانش شد تا روزی برایشان به یادگار بگذارد که یادی از دین بکنند یادی از خدا بکنند یادی از ظلم و گناه خود کنند. امام حسین خودش را فدا کرد تا سالیان بعد از او پیروانش گرد هم بنشیند و به بهانه و یاد او از اسلام بشنوند از اخلاقیات بشنوند و به قران و تفسیر آن گوش کنند. عزاداری یعنی این. عزاداری یعنی اینکه وقتی دهه محرم تمام شد عهدی دوباره با خدایت با امام حسین بسته باشی. عزاداری یعنی این که یک تغییر کوچک حتی خیلی کوچک در زندگیت ایجاد شده باشد.
عزادار کسی است که نصیبی از این عزاداری ببرد برای او فایدهای داشته باشد آیا شما فکر میکنی با این کارهایی که الان رسما اسم عزاداری به خود گرفته این تحولات ایجاد میشود؟
که گفته در دهه محرم نباید خندید که گفته منبری نباید بالای منبر حرف خنده دار بزند که گفته باید در محرم عبوس بود؟
عزاداری به تبریک نگفتن نیست. من نمیتوانم درک کنم که به احترام امام حسین نباید تبریک گفت. یا نباید خندید یعنی چه؟
بعید میدانم تولد امام باقر در ماه صفر اتفاقی باشد و خالی از قصد و غرض باشد. شاید این تولد میمون و مبارک آن هم تولد خردسالی که خودش در کربلا بوده و خیلی از صحنههای کربلا را دیده است، مهری بر خرافهرویها و کج رویهای برخی نباشد.
یک مثل معروف هست که میگوید شاهد از غیب رسید.
پوشاندن دین اسلام با این نوع سیاه فکریها باعث شده که تهمتهای ناروا به شیعه وارد شود. دین سیاهی دین غم و هزاران حرف نامناسبی که به خاطر عملکرد و کج رویهای شیعیان به شیعه نسبت داده شده است.
و اما مساله دوم دهه فجر است. این مساله اینقدر واضح است که احتیاجی به توضیح و تفسیر ندارد. در ضمن من نشنیدهام که کسی گفته باشد که دهه فجر ارتباط خاصی با سوره فجر داشته باشد. این فقط یک همانندی است همین و بس. نه تفسیر این سوره است نه شاهد مثال نه مصداق آن نیست و هیچ ارتباطی ماهوی با آن ندارد.اگر سندی برای ارتباط میاوردید و بعد نفیش میکردی بهتر بود. شما یک امر خیالی اثبات نشده را نفی کردهاید.