سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چهارشنبه 88 شهریور 18

عنوان و خدا میخندد!

وقتی صحبت از محبت خدا می‌شود اگر گفته شود محبت خدا نامحدود است جای تعجبی ندارد. خدا خودش نامحدود و در هیچ ظرف و مظروفی نمی‌گنجد پس محبتش هم باید نامحدود باشد.

شاید شما مضمون این جمله را شنیده باشید«کسی که چیزی را می‌دهد خودش باید تمام آن چیز را داشته باشد» یعنی مثلا اگر به کسی زنده بودن عطا می‌کند باید خودش زنده باشد و نهایت زنده بودن را داشته باشد اگر خودش به کسی احسان می‌دهد باید خودش نهایت احسان را داشته باشد اگر خودش به کسی زیبایی می‌دهد باید خودش نهایت آن را داشته باشد. قسمتی از تابلوی خلقت

معقول نیست کسی چیزی را که ندارد به کسی بدهد. چون از آن نداشته هیچ تصوری ندارد و بیشتر از آنچه که خودش هم دارد تصوری نداد مثلا اگر شما ده تومان پول دارید هیچ وقت نمی‌توانید 11 تومان صدقه بدهید چون دارایی شما 10 تومان است و اگر می‌خواهید صدقه بدهید یا باید 10 تومان بدهید یا کمتر از آن، بیشتر از آن نمی‌شود یعنی امکان ندارد.

شعر معروفی است شاید همه شنیده باشید.
حُسن یوسف در دو عالم کس ندید           حسن آن دارد که یوسف آفرید.

انسان بدون مادر نمی‌شود.به همین علت ما مادر‌های مختلفی را  دیده‌ایم، دروبرمان زیاد هستند مادر‌های مهربانی که توصیف این مهربانی کار بسیار سختی است و شاید اصلا قابل توصیف نباشد. مثل مادر مهربانی که پسرش او را به خاطر همسرش به تنور آتش انداخت و زمانی که مادرش را ترک می‌کرد مادر از میان شعله‌های آتش فریاد زد پسرم مواظب سنگ جلوی پایت باش.

خدا خودش می‌گوید محبت من نسبت به بندگانم از محبت این مادر هم بیشتر است.

حال فردی را تصور کنید که در بیانی تمام توشه، آب، غذا، نان و خلاصه همه چیزش را از دست داده و به دنبالش می‌گردد و زمانی که بعد از ساعت‌ها این توشه را پیدا می‌کنه چه حالی دارد چقدر خوشحال می‌شود انگار تمام دنیا را به او داده اند و خلاصه خوشحالی بدون وصفی خواهد داشت.

باور می‌کنید خداوند بارها خود را چنین وصف می‌کند زمانی که بنده‌ای به طرف خدا می‌رود و از او طلب آمرزش و بخشش می‌کند. می‌فرماید خوشحالی من از خوشحالی فردی که تمام توشه گم‌شده خود را در بیابان پیدا کرده بیشتر است.

خدا این شب‌ها خوشحال است. خدا می‌خندد. هم از اینکه بهترین بنده‌اش را فرار خوانده و هم به خاطر اینکه بنده‌های گم کرده‌اش را پیدا کرده. آن‌هایی که دست خدا را رها کرده بود وقتی خدا دستشان را احساس می‌کند می‌خندد خنده‌ای از روی لذت و شادی.

خدا چقدر مهربانست است!!!؟؟؟


دوشنبه 88 مرداد 19

عنوان مسجد جمکران

ابوعامر که مطرود جامعه مسلمین شده بود آمد و طرحی  ریخت برای ساختن مسجدی به نام ضرار که جمعی از دوستان و منافقانش را در آن‌جا جمع کند اما پیامبر اسلام از طریق وحی از این توطئه با خبر شد و دستور تخریب این مسجد را داد.
مسجد سنگر خداست و جایگاهی است که مردم برای به خدا پناه بردن به آنجا می‌روند. جایی است برای نشان دادن وحدت مسلمانان. جایی که مسلمانان جمع می‌شوند و اعمال خود را از نماز خواندن تا قرآن خواندن و ... را در آنجا قرار می‌دهند.
حالا واقعا این وجه اعتبار و تقدسی که مسجد دارد از کجا آمده آیا به واسطه اینکه اسمش مسجد می‌شود مسجد این‌همه معتبر است یا به واسطه کار‌ها و اعمالی که در آنجا باید انجام داد؟ احتمالش کم است که مسجد فی نفسه و بدون اعتبار اعمالی که در آن انجام می‌شود  مقدس باشد. مسجد اهمیت دارد به واسطه اعمالی که در آن انجام می‌شود به واسطه ورود و خروج فرشتگان در آن بواسطه حضور همیشگی معنویت و خدا پرستی در آن. پس هر جا که بویی از معنویت بدهد هرجا که مسجد باشد و جایگاهی برای مسلیمن باشد هر جا که مسلمانان برای عبادت به آنجا می‌روند و در آنجا عبادت می‌کنند مقدس و قابل احترام است. چون محل عبادت و سجده‌گاه بندگان خداست.
مهم نیست که شاعبه ساخته شدن مسجد از کجا آمده، بواسطه خوابی باشد به واسطه نذری باشد یا حتی به واسطه یک رویای صادقه باشد در هر صورت وقتی مسجدی بنا شد و محل سجده و عبادت بندگان خدا شد مقدس است و جایی برای ایرادگیری و گمانه زنی برای آن نیست که این فلان درست شده یا فلان کس درستش کرده یا از این نوع حرف‌ها مهم این است که این مسجدی که درست شده آیا واقعا مسجد است و محل عبادت بندگان خدا یا خیر؟

مسجد مقدس جمکران


وقتی از مسجد جمکران صحبت می‌کنیم اولین چیزی که توجه ما را جلب می‌کند این است که این مسجد توسط شخصی که بعضی می‌گویند در خواب و بعضی می‌گویند در بیداری به دستور مستقیم امام زمان (ع) ساخته شده.
آنچه که ما در مورد مسجد جمکران می‌بینم نشان دهنده مسجدی است که مردم از تمام نقاط کشور و حتی جهان برای گذاردن نماز و عبادت به آنجا می‌آیند شب‌های سه شنبه این مسجد شلوغ می‌شود نیمه شعبان که می‌شود میلیون‌ها نفر برای عرض ارادت و نماز گزاردن به آنجا می‌روند با این همه آیا می‌شود این مسجد را مسجد ننامید؟ آیا جایی که مسلمانان زیادی برای عبادت انتخاب می‌کنند مسجد نیست؟
و اما اینکه آیا امام زمان هم به مسجد جمکران می‌آیند یا نه، سوال دیگری است. وقتی مکانی نام مسجد نهاده شد و مسجد شد و این یعنی سنگر خدا شدن مگر امکان دارد امام زمان در آنجا رفت و آمد نکند؟ آن هم امام زمانی که ما می‌شناسیم و از او و در مورد او شنید‌ه‌ایم. امام زمانی که با شیعیان  و دوست‌داران و پیروان خود رئوف و مهربان هستند امام زمانی که وقتی ظهور می‌کند همه می‌گویند ما او را دیده‌ایم ما او را می‌شناسیم. امام زمانی که به امور شیعیان خود رسیدگی می‌کند و خلاصه هزاران حدیث منقول دیگر.
چگونه می‌توان باورد کرد که امام زمانی با این خصوصیات در جمع دوست‌داران خود حاضر نشود؟
حتی اگر تمام داستا‌ن‌ها و صحبت‌هایی که در مورد تاریخچه جمکران می‌کنند دروغ و نیرنگی بیش نباشد اما در حال حاضر این دروغ و نیرنگ جایی ندارد و مسجد جمکران تبدیل شده به محل تجمع دوستداران و عاشقان امام زمان که به آنجا می‌آیند و نماز و دعا می‌خوانند و برای تعجیل در فرجش دعا می‌کنند. مسجد جمکران به تذکر و تذکاری برای وجود مقدسی چون امام زمان تبدیل شده و این هیچ عیب و ایرادی ندارد.
مسجد جمکران به جایگاهی برای تضرع و خشوع در مقابل خداوند و طلب و تمنا برای تعجیل در فرج تبدیل شده. شاید جایی برای مقایسه با کعبه وجود نداشته باشد اما مسجد جمکران همچون کعبه که تذکر و تذکاری برای وجود خدا برای توجه به خدا برای وصل به خدا است جمکران نیز در حال حاضر همچین نقشی را ایفا می‌کند.
مثل معروفی هست که می‌گوید هر چه از دیده برود از دل هم برود شاید رمز و راز مکان‌ها مقدسی چون کعبه و مسجد جمکران و امثال آن همین باشد این باشد که مردم بیایند و در مکانی مقدس به یاد شخصی خاص باشند وقتی که جایی به نام کسی ثبت شد و ماندگار شد جایی که قابل دیدن و لمس کردن باشد از یاد رفتنش سخت‌تر می‌شود.
مسجد جمکران مقدس و شاید بالاتر از دیگر مساجد است به خاطر اینکه یاد امام حاضر، امام زنده‌ای که در غیب به سر می‌برد را زنده نگه می‌دارد هر آنچه که باشد این مسجد، مسجد امام زمان است و قعطا امام زمان به آنجا رفت و آمد دارد برای دیدن شیعیانش برای دیدن صفوف دوست‌دارانش.
امام باید دقت کرد که این مکان مقدس به بیراهه نرود و فقط همان مسجدی باشد که شیعیان و دوستداران امام زمان به آنجا می‌آیند و برای تعجیل در فرجش دعا می‌کنند مثلا چاهی نسازند و بگویند نامه‌هاتان را آنجا بیندازید تا امام زمان بخواند و حتما می‌خواند و جواب می‌دهد و از این کج روی‌ها حتی اگر اسناد این چاه بسیار معتبر باشد این کار‌ها زیاد عقلانی نیست و تنها فایده‌ای که دارد هدف و تقدس این مسجد را زیر سوال می‌برد.
مسجد جمکران جای چاه درست کردن و نامه نگاری نیست جای عبادت و تضرع در پیشگاه خداست جای به یاد مهدی(عج) بودن است.

شنبه 87 بهمن 26

عنوان تنهایی

امشب عجیب احساس تنهایی می‌کنم. اصلا حس درس خواندن ندارم.
با اینکه هر چه هست در تنهایی است اما تنهایی را دوست ندارم. اگر فکری هست که ریشه می‌گیرد در تنهایی است اگر درس خواندنی هست در تنهایی هست اما با اینکه فکر کردن و مطالعه کردن را دوست دارم اما اصلا با تنهایی رابطه‌ای ندارم.

یک  ضرب‏المثل معروف هست که هم خرما رو می‌خوای هم خدا!
آره دیگه آدم بعضی وقتا همه چیز رو با هم می‌خواد.

چند روز پیش با یکی از آشنایان  بودم خیلی سفارش شدید می‌کرد که درسم را بخوانم  و ادامه بدم تا آنجایی که می‌توانم. می‌گفت: این دوره زمونه دیگه لیسانس و فوق لیسانس و این‌ حرفا همش یه حرف و یه مدرک بی اهمیت. 

 درس خوندن و رسیدن به مراحل بالاتر احتیاج به سعی و تلاش بیشتر دارد. احتیاج دارد که آدم از خیلی از دوست‌داشتنی‌هاش بگذرد. احتیاج دارد سختی بیشتری بکشد و شاید این تنهایی‌ها و خیلی از تنهایی‌ها دیگر از همین سختی‌ها باشد.

از قدیم مشهور است که با دود چراغ خوردن سختی کشیدن آدم به جاهای بزرگ می‌رسد. مهم برای یک آدم این است که برنامه‌ خودش را بر اساس دوست‌داشتنی‌های بزرگ و هدف‌های بزرگش بچیند و برای رسیدن به آن هدف دقیق برنامه‌ریزی کند و تلاش کند که به‌ آن برسد.

وقتی که برنامه ریزی کرد و تلاش کرد مطمئنا این تلاش و زندگی برایش لذت بخش می‌شود و این خودش یک هدف بزرگ برای رسیدن است.
اما بعضی وقت‌ها برخورد دیگران نگاه کردن دیگران توقعات دیگران این لذت را از آدم می‌گیرید لذت تلاش برای رسیدن به هدف را نابود می‌کند و حتی این لذت را تبدیل به یک عذاب و رنج درد آور می‌کند.

امروز حدود دو ساعت و نیمی در جلسه امتحان بودم اصلا نفهمیدم وقت چطوری گذشت فقط وقتی به خودم آمدم دیدم وقت کمی‌ مونده ولی هنوز من سوالاتی رو جواب ندادم.
جنبیدم و خودم رو رسوندم. بد نبودم. ولی امتحان و آزمون مهمتر برای من یک هفته دیگه است یعنی صبح جمعه.