وقتی صحبت از محبت خدا میشود اگر گفته شود محبت خدا نامحدود است جای تعجبی ندارد. خدا خودش نامحدود و در هیچ ظرف و مظروفی نمیگنجد پس محبتش هم باید نامحدود باشد.
شاید شما مضمون این جمله را شنیده باشید«کسی که چیزی را میدهد خودش باید تمام آن چیز را داشته باشد» یعنی مثلا اگر به کسی زنده بودن عطا میکند باید خودش زنده باشد و نهایت زنده بودن را داشته باشد اگر خودش به کسی احسان میدهد باید خودش نهایت احسان را داشته باشد اگر خودش به کسی زیبایی میدهد باید خودش نهایت آن را داشته باشد.
معقول نیست کسی چیزی را که ندارد به کسی بدهد. چون از آن نداشته هیچ تصوری ندارد و بیشتر از آنچه که خودش هم دارد تصوری نداد مثلا اگر شما ده تومان پول دارید هیچ وقت نمیتوانید 11 تومان صدقه بدهید چون دارایی شما 10 تومان است و اگر میخواهید صدقه بدهید یا باید 10 تومان بدهید یا کمتر از آن، بیشتر از آن نمیشود یعنی امکان ندارد.
شعر معروفی است شاید همه شنیده باشید.
حُسن یوسف در دو عالم کس ندید حسن آن دارد که یوسف آفرید.
انسان بدون مادر نمیشود.به همین علت ما مادرهای مختلفی را دیدهایم، دروبرمان زیاد هستند مادرهای مهربانی که توصیف این مهربانی کار بسیار سختی است و شاید اصلا قابل توصیف نباشد. مثل مادر مهربانی که پسرش او را به خاطر همسرش به تنور آتش انداخت و زمانی که مادرش را ترک میکرد مادر از میان شعلههای آتش فریاد زد پسرم مواظب سنگ جلوی پایت باش.
خدا خودش میگوید محبت من نسبت به بندگانم از محبت این مادر هم بیشتر است.
حال فردی را تصور کنید که در بیانی تمام توشه، آب، غذا، نان و خلاصه همه چیزش را از دست داده و به دنبالش میگردد و زمانی که بعد از ساعتها این توشه را پیدا میکنه چه حالی دارد چقدر خوشحال میشود انگار تمام دنیا را به او داده اند و خلاصه خوشحالی بدون وصفی خواهد داشت.
باور میکنید خداوند بارها خود را چنین وصف میکند زمانی که بندهای به طرف خدا میرود و از او طلب آمرزش و بخشش میکند. میفرماید خوشحالی من از خوشحالی فردی که تمام توشه گمشده خود را در بیابان پیدا کرده بیشتر است.
خدا این شبها خوشحال است. خدا میخندد. هم از اینکه بهترین بندهاش را فرار خوانده و هم به خاطر اینکه بندههای گم کردهاش را پیدا کرده. آنهایی که دست خدا را رها کرده بود وقتی خدا دستشان را احساس میکند میخندد خندهای از روی لذت و شادی.
خدا چقدر مهربانست است!!!؟؟؟