چرا ما آدم ها باید وقتی که حس میکنیم یه خبرهایی هست، به یاد خدا میفتیم...
هنوز ماه رمضان نشده داری از یک کوچهی باریک عبور میکنی که صدایی توجهت روبه خودش جلب میکنه:
-اره من بهش گفتم ماه رمضونه از این کارها نمیکنم، دیگه تو ماه رمضون باید رعایت کرد،بعضی کار ها رو نباید انجام داد و...
خدا خیلی ظریف عمل میکنه و برای اینکه به بنده هاش تلنگر بزنه و اونها رو از خواب غفلت بیدار کنه خیلی کار ها میکنه اما ما آدمها قدر نشناسیم قدر این همه فرصتی که خدا به ما داده و میده رو نمیدونیم بذار ساده بگم ما فرصت طلبیم و هر موقع به خدا احتیاج داریم بهش فکر میکنیم و به طرفش میریم
یکی نیست بگه: آخه آدم خوب تو که تو ماه رمضان میتونی بعضی کار ها رو ترک کنی به خاطر اینکه خدا و حضور خدا رو حس میکنی چرا خوب همیشه اینکار رو نمیکنی((باور کن عالم محضر خداست )) .آقای رند با توام ! تو که دم ازدشمنی تزویر و ریا می زنی آیاهنوز وقت خود سازی تو نرسیده..؟!
بعضی وقتا این تلوزیون هم واقعا کولاک میکنه ،نشسته بودم پای تلوزیون این کانال اون کانال تا این حاج آقای دوست داشتنی اومد«البته اسمش یادم رفته » حرفای جالب و عاشقونهای میزنه، مضمون حرفاش این بود:
دیدید این نافه آهو که مشکهای های خوشبو رو از اون در مییارن ...این مشکها همون خونِ چرک و کثیف بوده که بعد از اینکه داخل این نافه قرار گرفته و چون دیگه بیرون نیامده شده مشک خوشبو.
ماه رمضان برای ما آدما هم مثل این نافهی آهو است که اگه هرکسی با هر اُنس پلیدی بره توش و دیگه بیرون نیاد اون موقع میشه همون مشک، که البته دیگه بوش خدایی هست وهمه آدم ها از بودنش لذت می برن...