مهم ترین نکته ای که باید اول این بحث به آن اشاره کنم این است که این بحث یک بحث علمی است و کاری به استعمالات عوام زد گی ندارد .
و امااستعمالاتی چون امام خمینی، امام موسی صدر و .... به نظر من این، همان استعمالات کوچه و بازار یا همان عوام زدگی است و هیچ مدرک و مبنای علمی ندارد ویک اشتباه مسلم است .
متوجه باشید که من در پست قبلی اشاره کردم که برای استعمال این لفظ به این معنای خاص یعنی همان رهبری و... باید یک دلیل باید وجود داشته باشد نه اینکه خود استعمال دلیل بر استعمال باشد. بیشتر توضیح بدهم یعنی بگویم چون به امام خمینی می گویند امام پس استعمال امام به آن معنا درست است .......
نکته دیگر اینکه جناب اقای رامین منظورشان معنای خاص دیگری بود ،در جلسه ای ما خدمت ایشان بودیم ایشان کلا منکر دیگر مراجع شده و معتقد بودن که دادن خمس و زکات به دیگر مراجع کاری عبث وبیهوده می باشد .
وب فکرنمی کنید همچین ادعای ازایشون بسیار بزرگ باشد .
حالا جالب این قضیه است که من وقتی دلیلش را از ایشان سوال کردم ایشان گفتند که چون آقای خامنه نائب امام زمان هستند و ایشان فقط حق تصرف در خمس و زکات را دارند،جالب تر اینکه آقای خامنه ای اول رهبر شدند بعد مرجع تقلید به گفته ی ایشان ،آقای خامنه ای اول نائب شدند(( امام ))شدند بعد مرجع تقلید.
از ایشان پرسیدم که چه دلیل عقلی یا شرعی شما رابه این نتیجه رسانده که ایشان حتی معنای دلیل شرعی و عقلی رو در اینجا نمی دانستند که من به ایشان تو ضیح دادم .از دلیل شرعی که هیچ نمی دانستند لذا شروع کردند به آوردن دلیل عقلی بی خبر از اینکه این نوع مسائل رو با دلیل عقلی نمی توان ثابت کردو زمانی ما پی به نائبیت شخصی می بریم که خود شخص ((مثلا امام زمان دراین بحث)) این مطلب را یا صراحتا یا اشارتا بیان کرده باشد. به بیان دیگر ماهیچ وقت نمی توانیم شخص امام را با دلیل عقلی بشناسیم ...توجه کنید بشناسیم ....تنها راه شناختن این است که امام قبلی بیان کند.
پس تنها راه شناختن نائب امام، یک دلیل شرعی است یعنی همان احادیث که معروفترین این دلیل شرعی آخرین نامه امام زمان به نائب خاصش است که در آن بیان شده چه کسانی نائب ایشان هستند فکر می کنم این همه حرف دیگه کافیه الان موقع آوردن دلیل است ..
1.به این فرموده امام رضا (ع) در مورد امام و امامت دقت کنید :
براستى امامت، خلافت از خدا و خلافت رسولخدا (صلى الله علیه وآله وسلم) و مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و خلافت حسن و حسین (علیهما السلام) است. براستى امامت، زمام دین ونظام مسلمین وصلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امام، بنیاد رشد کننده اسلام و شعبه والاى آن است. به وسیله امام است که نماز و زکات و روزه و حج و جهاد شکل می گیرند و کمال می یابند و خراج و صدقات فزونى می پذیرند و حدود و احکام الهى اجراء می شوند و مرزها و جوانب مملکت اسلامی محفوظ می مانند»...بدون هیچ شرح و توضیح...تحف العقول صفحه 462.
2. اسحاق بن یعقوب از امام زمان(علیه السلام) طى نامهاى می پرسد که به هنگام غیبت شما در حوادثى که روى می دهد به چه کسى مراجعه کنیم؟ فرمود:
اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا فانّهم حجّتى علیکم و انا حجّة اللّه.
در حوادث و رویدادهایى که براىتان پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم.وسائل الشیعه جلد 18 ص 101
3.امام حسن عسکرى(علیه السلام) فرمودند: فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه.
هر فقیهى که نگهدارنده نفس ـ از انحرافات و لغزشها ـ و حفظ کننده دین و مخالف با هواهاى نفسانى و مطیع امر مولاى خویش باشد، بر عامّه مردم است که تقلید کننده ـ و تابع ـ او باشند.سفینة البحار جلد 2 ص 381
4. امام راحل (قدس سره) در مبحث ولایت فقیه از «کتاب البیع» بعد از نقل و بررسى دهها دلیل و روایت معتبر می فرماید: از آنچه بیان شد نتیجه می گیریم که فقهاء از طرف ائمّه (علیهم السلام) در جمیع آنچه در اختیار آنان بوده است، داراى ولایت هستند. مگر دلیلى بر اختصاص امرى خاص به معصوم (علیه السلام)اقامه شود که در آن صورت، این اصل کلى، استثناء می خورد
خوب دیگر کلام به درازاکشید فکر کنم این دلایل شرعی خود واضح و روشن باشند ....