مدتی است مثل قبل حال و حوصله ای برای نوشتن نیست. نه اینکه سوژه نیست، خیلی هم زیاد هست اگر هم نباشد، حداقل خوب یاد گرفتیم چگونه سوژه سازی بکنیم ، ولی خُب حال نوشتن نبود.
امشب این خبر موجب خیر شد.
خبر این بود :
شانتامایا لیمبو زن نپالی در هشتاد و دومین سال زندگی اش، هنوز امیدوار است یکبار دیگر بتواند شوهرش را که شصت و شش سال پیش از این مفقود شده ببیند.
وقتی این خبر رو دیدم یه لحظه مکث کردم؟! اگر می توانید حتما خبر را بخوانید جالب است
البته برای کسی با تفکرات من باور این مساله یک مقدار سخت است، اگر من باشم اسم این کار را دیوانگی می گذارم آن هم در دنیای مدرن...!
البته نمی دانم هنوز آنها بهرهای از دنیای مدرن بردند؟ فقط می دانم ما نبردیم، هرچه از دنیای مدرن و پست مدرن به ما می رسد آشغال هایش است نه فلسفه مدرن و پست مدرن...!
درست است که من اسم این کار را دیوانگی می گذارم نه عشق ولی سخت معتقدم ایمان این زن از جناب سر دار زارعی بیشتر است آخر من نمی دانم که در این دنیا مدرن چه کسی تعاریف الفاظ را تغییر داده ؟
چه کسی گفته برای پیدا کردن مومنین باید سری به بازداشگاه زد، سری به زندان زد. این ها از نشانه های جدید ایمان است خب این هم از تاثیرات دنیای مدرن است.
بعد از این همه تکذیب کردن ، جناب سردار می آید و می گوید که شش تا نبوده البته و این ها صیغه بودند و من کار خلاف شرع نکردم....بله همه برای جناب سردار دست بزنند و تبریک بگویند....نوش جانتان سردار و ایمانتان پایدار، ببخشید که من آبروی شما را بردم.
این لینک ها را هم بخوانید...وضعیت سردار زارعی در ابهام تکذیب خودکشی فرمانده سابق ناجا