قاعدتن باید از اردو و سفر جنوب بنویسم از خاطراتش، از شهدا، شلمچه، طلائیه، فکه و... و بد جور دلتان را بسوزانم.
از دوستان وبلاگ نویس چه دوستان قدیمی و سال پیش چه دوستان خوب و باحال جدید از بلاگ تا پلاک از شعرها سرودها و..
از حرفها، لذتها، دوستیها، دعواها، خندهها، گریهها و خلاصه همه چیز اما حیفم آمد این مطلب را ننویسم.
این گوگل ریدر هم چیز خوبی هست بعد از چند روز وقتی مییای ریدر را باز می کنی می بینی آمار سر ریز شده اووو این مطلب نخوانده.
داشتم میخواندم که به این خبر برخورد کردم «شمشیری: تلاوت «قرآن کریم» بهترین راه حل افسردگی است».
بیشتر از همه این نکتهش برام جالب بود که من دقیقا تجربه این چنین چیزی را داشتم. وقتی به این خبر برخورد کردم و خواندمش هم برایم جالب بود هم حس تجربه این مطلب برایم لذت بخش بود.