سلام و درود
_البته مساله فرهنگ يک جامعه است و نه رضايت زن. فکر ميکنم ديگر اين بحث آنقدر معمولي و جاافتاده بايد شدهباشد که رضايت زوجين در هر مسالهاي در نظر گرفتهشود. حال اگر زن راضي بود (که در اکثر خانوادههايي که به گفتهي شما داراي فرزند زياد هستند و از تربيت آنها هم واماندهاند، چون تفکري وجود ندارد، چنين است) که مساله حل و بلا مشکل نميشود.
_البته بنده با شما همراهم اما اين جمله که "واقعا خدمت بزرگي به جامعه کرده و به اسلام کرده است"، با شرايط امروزي ما محال و غير قابل تصور است.
_ذيل مورد 1: تازه همين آقاي رييسجمهور جمعيت را تا 120ميليون نفر قابل افزايش ميداند.
_ذيل مورد 2: مهدي عزيز با تو همراهم. تمام دستورات دين که مربوط به اجتماع ميباشند بايد در بوتهي زماني خود سنجيده و تحليل شوند. از همين ازديادنسل گرفته تا ديه و ارث و .. . و دربارهي جملهي پاياني شما (يکي از بارزترين مصداق براي ازدياد نسل ازدواج است) هم بايد بگويم همانگونه که شرايط جامعهي کنوني ما اجازهي توليدمثل بيش از حد را نميدهد، بستر مناسبي براي ازدواجهايي که بدون در نظرگرفتن شرايط شکل ميگيرند هم نيست.
_ذيل مورد 3: همراهم با تو مهدي جان. چه آنکه بزرگي هم ميگفت: ادارهي امور جامعه در زمان پيامبر بسيار سهلتر و بسيطتر از اکنون بوده. در ادامهي جملات تو هم بايد بگم که همين افکار غلط و ناهنجار موجب آن شده که اکنون اکثر جنايات و ترورها و درگيريها از جوامع مسلمان برميخيزند.
_ذيل مورد 4: البته همراه نيستم. مگر حضور فيزيکي زنان در عرصه اجتماع چه معايبي دارد که داراي مشکل است؟ امروزه به وضوح ديدهميشود که زنان در بعضي عرصهها بسيار موفقتر از مردانعمل ميکنند. بسيار هم مخالفم با آنان که فساد و اينطور مسائل را دليل نامناسببودن حضور زنان در عرصههاي اجتماع ميدانند. آقاياني که بدون درنظر گرفتن روابط زناشويي و احساسهاي همسر خود، راضي به صيغه کردن و هزارجور ديگر مسائل ديگر هستند، پيش از بانوان بايد از هر حقي محروم شوند. بسيار بيشتر هم با آن متحجراني که عقل زن را کم ميدانند و اين قسم حرفها.
البته با "ضمنا فکر نميکنم حتي اگر..." موافقم.
_ذيل مورد 5: همراهم. تازه کشورهايي هستند که براي بچهدارشدن زياد جريمه هم در نظر گرفتهاند. اتفاقا آنها که بايد ضعيفتر از مسلمانان باشند.
_ذيل مورد 6،7 و 8: خوب است که اين بحث خندهاي هم در پي دارد.. .
_ذيل مورد 9 و 10: جالب است که ادعاي عالميت در علم پزشکي هم دارند و بعضا براي فقهايي که بعضا آنها را ذيصلاح در همهي امور ميدانند، تکليف هم تعيين ميکنند.
دو فرزند هم پيشکش. همان يک خدمتگزار را تحويل جامعه و اسلام و مسلمين دهند کفايت ميکند.
بدبختي مسلمين همين تحجرگراييها و عقبافتادگيهاست. حرف و تصميم هم بايد از جانب همين متحجرين باشد. تازه! کسروي و صالحي نجفآبادي و شريعتي و فلاطوري و ديگر بزرگان هم که کافرند.
مهدي عزيز! متشکرم براي اينکه دغدغهي اين مسئل را داري و تلاش براي زدودن آنها ميکني. هرچند به زعم حقير، غالبا اين مسائل اهميت نقد کردن را هم ندارند. سپاسگزارم.
(اين هم از يك نظر كه مفصلا پيرامون اين مطلب كه امر فرمودي بخوانم، دادم. در برابر نظر ندادن ها و سر نزدن ها و ...هاي تو)
شايد آينده از آن ما!
شاد و موفق باشي
آزاد و پايدار باد ايران و ايراني