• وبلاگ : رند
  • يادداشت : تهمتِ خودكشي!...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 24 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خانم ناظم 

    سلام:

    دبيرستاني بودم كه يه روز ناظممون اين كتاب رو دستم ديد اول اساسي باهام دعوا كرد كه اين چيزا چيه و ازم گرفت. بعدشم دلش برام سوخت. نميدونم شايدم دلش برا خودش سوخت. ترسيد خودكشي كنم بندازم گردنش. خلاصه يه ساعت بعدش باهام حرف ميزد كه نكنه تحت تاثير اين كتابا برم خودكشي كنم. خلاصه تا ازم قول نگرفت كه يه وقت خودكشي نميكنم ولم نكرد.( چه استفاده بي رويه اي از كلمه خودكشي)

    نميدونم منم گاهي بعضي كتابارو برا ادبيات و نوع نگارشش ميخونم از اونجمله همين كتاب.

    حالا خودكشي كه نميكنين؟؟

    پاسخ

    سلام.جالب هست كه همه به اين كتاب به اين ديد نگاه مي‏كنند...اگه بخوام از نظر فلسفي نگاه كنيم واقعا به گفتار صادق مرگ مرگ مرگ و فقط مرگ هست كه طعم همه تلخي ها رو از بين مي بره
    ولي به طور كلي همون طور كه گفتم نگارش زيباش شايد باعث بشه كه بارها وبارها اين كتاب رو بخونم البته نه حالا...چون خودم در وضعيت خوبي نيستم .نه اينكه بخوام به خود كشي فكر كنم نه، ولي به مرگ زياد فكر مي‏كنم
    يه مرگ زود رس...يه مرگ سخت ....كلامرگ باسختي لذتش بيشتره چون اينطوري حس مي كني خدا دوستت داره و...كلا زيادي حرف زدم ....
    خودكشي ....؟!