سلام
شما هم عجب اعجوبه اي بوديد ها. عجب کلاهي سر معلمتون گذاشتيد.
يکي از شاگرداي منم يه بار مي خواست سرم کلاه بذاره که مثلا همه تمارينش را نوشته و حل کرده. درسي که شش تا تمرين داشت. اومده بود هول هولي تمرين اول و تمرين دوم و تمرين ششم را نوشته بود . ولي خبر نداشت که من دونه دونه تمرين ها رو چک مي کنم، ببينم درست حل کرده يانه؟ خوب دستش رو شد و از کلاس انداختمش بيرون تا براي همه درس عبرت بشه.
از اون به بعد همه بلا استثناء تمارينشون را مرتب مي نوشتند و حل مي کردند. فکر مي کنم اگه معلمتون يه ذره هشيار بود شما دست به همچين ريسکي نمي زديد.
راستي عجب دوست بي معرفتي داشتيد ها. برعکس شما دوستاي من خيلي با معرفت بودند. اگه فرصت کردم حتما خاطره شو تو وبلاگم مي نويسم.