مهلا
خوش باش
سلام من هم خوشم اومد آخه منم فقط تو ماه رمضون آدم ميشم ولي تو اين ماه با خداي خودم يه حالي مي كن كه نگو تو روزاي ديگه هم سعي مي كنم خوب باشما ولي خوب چيكار كنم
طبيعت اين ماه همينه ديگه داداشي
آخه تقصير من نيست بقيه هم تو اين ماه با آدم مهربون ميشن
بعد روز از نو روزي از نو
بازم ممنونم از اين مطالب زيبات
واست آرزوي موفقيت مي كنم داداشي
رفتي شاه چراق منو فراموش نكن تا منم كه رفتم شاه جهان خودمون همون امام رضا جونم دعات كنم
مهدي اون حاج اقايه دوست داشتني اقاي رنجبره/ از دوستان صميمي و خوب كه سالها در زمينه ي ادبيات/ البته در حوزه ي كلاسيك كار كرده...
با صحبتات هم موافقم عزيز
خبرم كن آپ مي كني
فعلن
سلام و عرض ادب
طاعاتتون قبول
وبلاگتون كه باز شد به ياد اين شعر زيبا افتادم:
از دم رند مي آلوده مددكار شدم!
پست جالبي نوشتين. حرف حساب جواب نداره!
واقعا چرا ماها اينجوري ايم؟؟؟؟
نميدونم كي ميخوايم از اين لاك بيرون بيايم؟؟؟
كاش اين رمضون رو قدر بدوينم.
منم به روزم: شب خداحافظي!
خداحافظي با دوران معصوميت
معصوميتي كه از دست رفته
و شايد اين روزا بهترين فرصت برا بدست آوردنش باشه
و به قول شما فقط برا ماه رمضون نباشه.
سلام
هربار كه سر ميزنم تغييراتي دادي ها. اي شيطون.
راستي، فكر كردي چقدر افكارمان نوچ است.
فعلا
شاد زي مهرافزون
ا اينجا چراغي روشن است...- مي گه : بي خيال بابا اصلاً ولش کن کي به آمادگي ماها نگاه ميکنه ؟!!!- مي گم : اِه ... يعني چي ؟ آدم ميخواد بره مهموني يه کسي ، خودشو مرتب ميکنه ، تر و تميز ميکنه ، خوش تيپ و ... - حزفمو قطع ميكنه و مي گه : درست اما الان ما نميريم مهموني کسي که! ... الان مهمون خداييم ... ما و خدا هم که اين حرف ها رو نداريم ... - مي گم :...
اينجا هم حاشيش قشنگه هم متنش
مرسي
دقيقا. كار خدا دقيق است. و اينگونه است كه ما با كوهي از گناه، دست كم ميتوانيم اندكي به خدا نزديك شويم.