• وبلاگ : رند
  • يادداشت : وقتي خدا پيامبر را تهديد مي‌کند!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يا هو

    سلام

    خوندم اونايي که نخونده بودمو...

    اما تو پست قبل يه جمله خيلي درگيرم کرد...عشق كه عاقلانه بود نه عاشقانه! عاقلانه....اسم عاشقانه بودن نميشه روش گذاشت...اما عاقلانه هم انگار نميشه! انگار فراتره...نميدونم!

    اما در مورد اين پست. بعضي وقتا كه قرآن ميخونم خيلي تعجب ميكنم! يه چيزايي هست كه خيلي وقته برات سواله اون وقت اونو صراحتا تو قران نوشته!!! اون وقت من نمي خونم! به جاش نشستم اينجا دارم وبگردي ميكنم! الان به اين موضوع پي بردم!