• وبلاگ : رند
  • يادداشت : تهمتِ خودكشي!...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام

    بله

    يه مشت آدم بيكار اللاف!

    بيكار نباشيم از بيكاري چه كار كنيم؟!

    سلام و عرض ادب

    و تبريك به مناسبت ولادت آقا امام رضا (ع) و برادرشون حضرت احمد بن موسي شاهچراغ (ع)

    به ياد يك خاطره از دوران جوونيم افتادم.

    عجيب با متون جبران خليل جبران انس گرفته بودم. قطعات ادبيش عجيب مفتونم مي كرد. شايد با هر انسان با احساس ديگري هم همين كار رو مي كرد. اما...

    اما سر يكي از كلاسها موضوع تحقيق من شد جبران خليل جبران!

    ما بايد علاوه بر زندگينامه و آثار ايشون حب و بغض هاي صاحبنظران رو هم درباره اين اشخاص مي نوشتيم.

    باور نمي كنيد بعد از اينكه چند تا كتاب درباره شخصيت جبران خودند ديگه حالم ازش بهم ميخورد.

    با اكراه تحقيق رو انجام دادم. با استادمون صحبت كردم.

    ايشون مثال صادق هدايت رو برام آورد. كه اگه تو شخصيتش بري نكته مثبتي نمي بيني اما نميشه از بعضي شاهكارها و تواناييهاش گذشت.

    منم به روزم با:

    لباس عروسي

    پاسخ

    سلام ....خسته نباشيد.خوب اره .حقيقتش رو بخواي همينطوريه ...اينها تو زندگيشون نكات مثبتي نداشتند..اين صادق كه از داستاناش مشخصه

    زيبا مي نويسيد& خسته نباشيد

    التماس دعا

    اولا سلام

    ثانيا چند سال پيش توي روزنامه خونده بودم كه يكي از اساتيد دانشگاه به دانشجويانش گفته بود كه فلان كتاب هدايت را نخوانيد چون آخر و عاقبتش خود كشي است.

    ثاثلا من هم خواندم ولي اتفاق خاصي نيافتاد. فقط يه هفته گيج و منگ و عالم هپروت. چيز خاصي هم نداشت...

    رابعا اين درست كه هر كتابي ارزش يك بار خواندن را دارد ولي قرار نيست كه ما مشكلات روحي و رواني يه آقا و يا خانم را شاهكار ادبي بدانيم!!!

    خامسا هر وقت خواندنت تمام شد و خودكشي فرموديد! سلام ما را به آقاي هدايت هم برسانيد

    پاسخ

    سلام.اولا..من همون اول گفته بودم كه تازه تمامش كرده بودم...دوما:كي گفته من قراره خود كشي كنم ...سوما:اين آدم هاي خنزر پنزري درسته كه هيچ مفهومي نداره داستان هاشون ولي خدايش از نظر ادبي شاهكاره، رقص كلمات در اين داستان....خوب خيلي چيزها تو عالم اين طوري هستند يعني از يكه منظر خوب واز منظر ديگر ي ارزشچهارما:من كه اصلا تو هپروت و ا ين حرفا نرفتم ...يعني ارزش اين حرفا رو نداشت.همون اولي كه شروع كردم به خوندش اصلا زياد به مفهوم داستان كاري نداشتم. دقتم بيشتر تو كلمات مورد استفاده‏اش بود.پنجما:اينكه ما به مرگ فكر مي‏كنيم اما خود كشي نه ...چون اين دوتا دوچيزه...

    سلام

    من اين كتاب رو نخوندم ولي تعريفش رو زياد شنيدم

    ولي مطمئنم كه اگه نويسنده مي خواست اوج بدبختي يه زن رو به تصوير بكشه داستان دو برابر اين تلخ مي شد

    يا حق

    پاسخ

    سلام.مرد چون در مظان قدرت هست و عدم قدرتش اينجا نشون داده مي‏شه. خوب اين بد بختيشه. حتما كتاب رو بخونيد اون موقع مي فهميد كه اوج بد بختي يعني چي؟

    سلام

    چرا الان اخيرا دنبال اين رمانها ميريد ؟نخونيد خب .اينكه داره اوج غم يه مرد رو به تصوير ميكشه ،كجاش زيباست ؟

    حالا درسته خودكشي تو توانمون نيست ولي از اثرات وضعي خوندن اين كتب نميشه گذشت .

    نخونيد برا بار دوم .

    پاسخ

    سلام
    .البته خوب اينا همه از اثرت داستان نويسي هست و تازه دوتا داستان كوتاه در مورد مرگ هم نوشتم و تو يه وبلاگ ديگه اي گذاشتم
    اتفاقا خودكشي خيلي هم تو توان ما هست و فقط شايد چون يه مقدار بيشتر دينداريم آموزههاي ديني بهمااين اجازه رو نمي‏ده. وگرنه چه ميان بري بهتراز اين.زيبا بودن كتاب از نظر محتوايي نيست
    ازنظر كلمات،جملات، و تمام نكات توصيفي و نگارشي كه در اين داستان پيدا ميشه.
    ممنون كه نگرانيد.
    + خانم ناظم 

    سلام:

    دبيرستاني بودم كه يه روز ناظممون اين كتاب رو دستم ديد اول اساسي باهام دعوا كرد كه اين چيزا چيه و ازم گرفت. بعدشم دلش برام سوخت. نميدونم شايدم دلش برا خودش سوخت. ترسيد خودكشي كنم بندازم گردنش. خلاصه يه ساعت بعدش باهام حرف ميزد كه نكنه تحت تاثير اين كتابا برم خودكشي كنم. خلاصه تا ازم قول نگرفت كه يه وقت خودكشي نميكنم ولم نكرد.( چه استفاده بي رويه اي از كلمه خودكشي)

    نميدونم منم گاهي بعضي كتابارو برا ادبيات و نوع نگارشش ميخونم از اونجمله همين كتاب.

    حالا خودكشي كه نميكنين؟؟

    پاسخ

    سلام.جالب هست كه همه به اين كتاب به اين ديد نگاه مي‏كنند...اگه بخوام از نظر فلسفي نگاه كنيم واقعا به گفتار صادق مرگ مرگ مرگ و فقط مرگ هست كه طعم همه تلخي ها رو از بين مي بره
    ولي به طور كلي همون طور كه گفتم نگارش زيباش شايد باعث بشه كه بارها وبارها اين كتاب رو بخونم البته نه حالا...چون خودم در وضعيت خوبي نيستم .نه اينكه بخوام به خود كشي فكر كنم نه، ولي به مرگ زياد فكر مي‏كنم
    يه مرگ زود رس...يه مرگ سخت ....كلامرگ باسختي لذتش بيشتره چون اينطوري حس مي كني خدا دوستت داره و...كلا زيادي حرف زدم ....
    خودكشي ....؟!

    سلام

    ميبينم كه زمزمه چرنديات اقا صادق تا اينجا هم آمده

    مهدي جان يه سري به بلاگ من موضوع از صادق بزن قكر كنم بعضي جملاتمون دقيقا مثل هم باشد.

    به هر حال متاسفم براش

    خيلي مخلصيم

    يا حق

    همين مال هيچكس نيست!

    پاسخ

    سلام.اي جان حسن جان.خوبي.اره اين مرد خنزرپنزري چرنديات تحويل مي ده حالا يه سري آدم الاف مي‏يان اين چرنديات رو تفسير مي كنند...
    + طفل طريق 

    سلام آقا مهدي !

    خوبي!؟

    داري بوف كرو و مي خوني... حس بدي بعدش بهت دست ميده و... خلاصه حال گيريه!

    در مورد اردو خب چرا بهت بر مي خوره..تيكه كجا بود اخوي...!ما ؟؟؟به شما ؟؟؟؟

    پاسخ

    نه تمومش كردم عزيزم.اصلا حس بدي بهم دست نداد. حس كردم اين صادق ما كلا تو هپورت بوده ....با اينكه خودم تو يه موقعيت بدي بودم اما كلا مفهومش رو چرت فرض كردم ...فقط به رقص كلماتش توجه مي كردم
     <      1   2