سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شنبه 88 بهمن 24

عنوان انسانهای پر مدعا

آقایان یا خانم‌های محترم انقدر دست به دامان گوگل ارث یا دست به دامان محاسبه‌های تخیلی نشوید لازم است کمی آن نقاب توهم سبز خود را کنار بزنید تا این حضور مردم را ببینید مردم با شما کاری ندارند با آن تفکر شما کار دارند با آن تفکری که در آن جایی از اسلام و حکومت اسلامی نیست. تفکری که در آن جایی از حقوق مردم و مستضعفان نیست. 
از زمانی که شما خط خود را از اسلام جدا کردید مردمی هم که با شما بودند خود را از شما جدا کردند، هر چقدر هم معتقد باشید که صدا سیما مردم را به خیابان‌ها آورده‌اند هر چند بگویید با آن مغز تو خالیتان که این‌ها برای ساندیس آمده اند «حالم به هم می‌خورد از این بی مغزان که حضور مردم را با یک ساندیس 150 تومنی می‌خواهند نبینند آخر مگر کسی فکر و عقیده‌اش  را به یک ساندیس می‌فروشد. البته از شما بعید نیست. ما برای فکر و عقیده‌مان جان هم می‌دهیم این را در جنگ ثابت کردیم» هر فردی که در راهپیمایی می‌آید یک فکر و یک اندیشه است که بر اساس آن فکر و اندیشه آمده. آخر آدم‌های پر مدعا که ادعایتان برای حقوق مردم و هزار چیز دیگر گوش فلک را کر کرده تا کی می‌خواهید به این اندیشه‌ها احترام نگذرید. تا کی می‌خواهید شعار دموکراتیک و هزارن کوفت و زهر مار دیگر را بدهید و به هیچ کدام پایبند نباشید.
من نمی‌دانم وقتی تا این سطح به گفته‌های خودتان و به شعار‌های خودتان عمل نمی‌کنید چگونه می‌خواهید به شعار‌های دیگر زمانی که قدرتی دست شما باشد عمل کنید. تمام این شعار ‌ها، تمام الله اکبر گفتن‌ها و حتی حمایت و سنگ مراجعی چون آیت الله منتظری و صانعی را به سینه زدن فقط و فقط برای نشان داده  چهره‌ای غیر بقیه است. شما‌هایی که تا دیروز اسمی از اقای منتظری نشنیده بودید چه شد که یکدفعه هوا خواه او شدید و خلاصه هزار عملکرد دیگر که نشان می‌دهد مشکل اصلی شما چیز دیگر است. 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 

راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 راهپیمایی روز 22 بهمن سال 88 


شنبه 88 مهر 4

عنوان صندلی خالی یا گوش تو خالی!

و اما بعد...

چیز مهمی نیست فقط شاید گاه‌پاره‌های تاریخی نشان‌مان دهد که اسلام چه چیز را به ما یاد داده است اصلا هم قصد مقایسه و این حرف‌ها را ندارم فقط می‌خواهم بیان کنم نتیجه‌اش با شما.

بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ (1) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ (2) وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (3) وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ (4) وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ (5) لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ (6)
بگو : اى کافران قریش ، پیشنهاد شما که من بت هایتان را بپرستم تا شما هم خداى مرا بپرستید ، هرگز قابل قبول نیست .«1» نه من آنچه را شما مى پرستید خواهم پرستید ،«2» و نه شما پرستنده کسى هستید که من او را مى پرستم ،«3» و نه من پرستنده چیزى هستم که شما آن را مى پرستید ،«4» و نه شما پرستنده کسى هستید که من او را مى پرستم .«5» دین شما براى خودتان ، و دین من هم براى خودم .«6»

برخی‌ آمدند تا با پیامبر معامله‌‌ای بکنند و این داستان آن معامله و جوابی که پیامبر به آن‌ها می‌دهد.

1-آن اوایل که محمد (ص) تازه اسلام را علنی کرده بود فشار‌ها کمتر بود همه فکر می‌کردند محمد(ص) آمده و می‌رود خودش خشک می‌شود و می‌افتد. اما دیدند نه، این قائله سر درازی دارد شروع به مخالف کردند اول با نرمش و اعتراض به ابوطالب و پیشنهاد‌هایی به محمد. آمدند و به او پیشنهاد مال و ثروت دادند و جواب پیامبر همان جمله مشهوری بود که «اگر خورشید را به دست راستم دهید و ماه را به دست چپم تا از رسالت دست بر دارم  چنین نمی‌کنم مگر زمانی که مرگم فرا رسد.» این دقیقا در همان زمانی بود که مسلمان زیر شکنجه زیادی از طرف کفار بودند.

2-سه سال در دره‌ای خشک و بی آب و علف محاصره شدند و اجازه خروج از آن را نداشتند در این سه سال مسلمانان به طور کلی محاصره شده بودند اصلا بایکوت شده بودند کسی با‌ آن‌ها حرف نمی‌زد قبولشان نمی‌کردند با آن‌ها معامله نمی‌کردند اگر کسی از خارج از مکه می‌آمد و مسلمانان می‌خواستند با آو معامله کنند کفار کسانی را منصوب کرده بودند که بروند آن متاع را با قیمت بیشتری بخرند. تنها همدم مسلمانان در آن زمان آه و ناله و ضجه بود.

3-تمام امامان معصوم نصف زندگیشان را در زندان بودند یا زندان خانه‌‌شان یا زندان خلیفه در حالی که می‌شد با کمترین کوتاه آمدن بهترین زندگی را داشته باشند.

4.مبارزه با ظلم، کفر در اسلام نهادینده شده است این را از همان رفتار‌های پیامبر اسلام در اوائل اسلام از ایات قرآن و از رفتار دیگر معصومین علیهم السلام به وضوح می‌توان مشاهده کرد. پرچم دار این مبارزه با ظلم و ستم امام حسین(ع) است. امام حسینی که با 72 نفر در مقابل سپاه چند هزار نفری یزید ایستاد. مگر واقعا نمی‌شد این قائله را ختم کرد؟ مگر واقعا نمی‌شد؟ امام حسین همان حرف‌های یزد را بزند، یا حرف‌هایی را نزد که یزد نمی‌خواهد.

5. بیاییم نزدیک تر در مورد امام  خمینی و انقلاب خودمان صحبت کنیم. مگر همین امام خمینی نبود که در مقابل شاه ایستاد مگر این شاه نبود که بارها خواست با انقلاب معامله کند اما نشد. مگر به امام گفته نشد که تو فقط حرفی نزن که به ضرر ما باشد تا ما به تو همه چی بدهیم تا ما از مرجیعت تو حمایت کنیم و خلاصه هزارن حرف نگفته و منتشر نشده.

6.چرا نباید از فلسطین و اسرائیل حرف زد مگر این واقعیتی از نمود ظلم و ستم نیست مگر این نمادی از پرچم دزدان جهانی نیست چرا نباید گفت «اسرائیل در فلسطین چه می‌کند» چرا نباید حرفی که برخی دوست ندارند را زد. چرا باید به حرف‌ برخی گوش گرد چرا وقتی می‌گویند داشته باش، باید داشته باشی و وقتی می‌گویند نداشته باش باید نداشته باشی.

7. پیامبر تحریم شده بود همه او را مسخره می‌کردند وقتی در کعبه قران می‌خواند کسی کنارش نمی رفت کسی به حرف‌هایش گوش نمی‌داد هر کس می‌خواست وارد کعبه شود می‌گفتند آن‌که آن کنار نشسته جیز است بد است دیوانه است و خلاصه از این حرف‌ها پنبه داخل گوششان می‌کردند که حقیقت را نشنوند تا قرآن و کلام زیبای قرآن را نشوند اما پیامبر می‌خواند می‌خواند تا شاید کسی پیدا شود و آن پنبه‌ها را از گوشش بر دارد و گوش کند و بودند کسانی که این پنبه‌ها را برداشتند هر چند فقیر و بی پول بودند هرچند سرمایه دارد و قدرتمند نبودند.

8. 8 سال هر چه گفتند گفتیم باشد هرچه خواستند را انجام دادیم اما چه نصیبمان شد؟ چیزی جز عقب افتادگی چیز جز تزویر و ریا کاری؟

اگر قرار باشد همیشه حقیتی که بعضی خوششان نمی‌آید را نزنیم چون حسابمان کنند و این حرف‌ها این نزدن به خاطر آن‌ها یعنی همان حساب نشدن یعنی اینکه تو هر چه ما نمی‌خواهیم نباید بگویی. خلاصه بگذارید اصلا سازمان ملل صندلی‌هایش خالی باشد مهم نیست مهم این است که حقیقت گفته شود و آدم‌هایی هم گوش دهند. اصلا هم مهم نیست که این گوینده حقیقت کیست احمد نژاد است خاتمی است موسوی است اصلا مهم نیست اما خب برخی جسارتش را ندارند این مهم است!

احمدی نژاد در سازمان ملل


   1   2      >