• وبلاگ : رند
  • يادداشت : صورتك‏‏هاي تو‏خالي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    البته بنده از سينه چاكان آقاي خاتمي نيستم و برعكس از منتقدان سرسخت ايشان، اصلاحاتشان و اين جور چيزهايشان هستم. و بيشتر بر اين عقيده ام كه جدايي از معدود افرادي كه بر آرمان هاي اصلاحات پاي بند ماندند، غالبا پي نان و قدرت و خيالاتشان هستند.

    باز هم البته بنده معتقد به آزادي هستم. هم براي يك كسي كه پوشيه به چهره مي‏كشد و هم براي كسي كه حجاب را _آنگونه كه قانون ايران تعيين مي‏كند_ انتخاب نمي كند.

    اما

    خب انتظار داشتيد آقاي خاتمي خود را جر مي‏داد آن جا؟ يا مثلا عمامه‏ي خود را به سمت جماعت هوكننده پرتاب مي‏كرد؟

    البته بنده كاملا با كساني كه مذهبي بودن كسي را به سخره مي‏گيرند مخالف هستم همانطور كه مخالفم با آنها كه به يك دختر كه موهايش را آنگونه كه فاطمه رجبي دستور ميدهد و يك پسر كه ريش هايش را آنگونه كه ملايان مي‏گويند آرايش نمي‏كند، را مسخره مي‏كنند. واقعا هر دو دسته بسيار احمق هستند كه به جاي تعامل با يك فكر، مي‏خواهند ظاهر، چهره و قيافه ي ديگران با انديشه خودشان در يك سمت و سو باشد.

    اصلا من هم با شما موافقم. و در راستاي آزادي انديشي، حالت تهوع به‏ام دست مي‏دهد وقتي كه عده‏اي آزادي خواه نما، عقده‏ها و ناداني‏هاي خود را اين‏گونه بروز مي‏دهند.

    اما

    از اي ها كه بگذريم

    چرا روحيه‏ي آزادي خواهي شما آن وقت گل نمي‏كند كه مامور حراست يك دانشگاه به دانشجوي دختر تجاوز مي‏كند. و يا دانشجويي كه در حال صحبت كردن با نامزد خود، در جلوي دانشگاه، به ضرب چاقوي بسيجي به قتل مي‏رسد. و يا وقتي كه دانشجويان پسر و دختر به‏خاطر آن‏كه عقيده خود را ابراز كرده‏اند و كمي پلاكارد بلند كرده‏اند و بدون هيچ فحشي خواستار آزادي ياران دربندشان شده‏اند، از دم در خانه‏ي خود يا دم در دانشگاه ربوده مي‏شوند. يا وقتي ‏كه براي يك تجمع و نشست ساده آقايان مجوز نمي‏دهند. و يا وقتي كه رضا ولي‏زاده دستگير شد به دليل مطلبي كه در وبلاگش پيرامون هزينه‏ي سنگين دولت و حكومت براي خريد چهار سگ براي محافظت از شخص رييس جمهوري، گذاشت. يا وقتي كه نيروي انتظامي دكتر زهرا بني‏يعقوب يك‏هو و ناگهان دست به خودكشي مي‏زند. يا وقتي كه دانشجويان منتقد را در سخنراني‏هاي احمدي نژاد راه نمي‏دهند و به جاي آن‏ها از دانشگاه ها و بسيج و اينطرف و آنطرف، موافقان و سينه‏چاكان حكومت را با اتوبوس مي‏آورند در سالن. و ... .

    باز هم بگويم؟ نكند مي‏خواهيد بگوييد هيچ‏كدام از اين‏ها را آگاه نيستيد؟ يا همه‏شان غلط است؟

    حالا در مقابل اين همه مشكل و معضل، خداييش اين‏كه يك دختر چادري هو شده است مهمتر است؟ تازه بايد علي رغم مخالفتم با كساني كه هو كشيدند، اعتراف به اين كنم كه خاتمي و جوان‏هاي سينه‏چاكش بسيار آزاد انديش تر از حكومتيان هستند چون‏:ه حداقل يك مخالف را به ميان خود راه داده اند و مهمتر آنكه گذاشته اند حرف بزند.

    مملكت دست اقتدارگرايان است. با اين حال حكومتيان زورشان مي‏آيد كه خاتمي باز سخنراني كرده و عده اي تشويقش كردند و چه و چه.

    البته (گاف دادن) يك امر عادي‏ست ميان حكومت‏داران اين نظام. خاتمي كه سهل است. گاف‏هاي مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه‏اي انصافا درجه ‏يك تر است. البته اگر احمدي نژاد را از دايره خارج كنيم.

    زي