سلام آقا مهدي
چرا توپتون اينقده پره؟!
حرفي كه زدم را خودم با تمام وجود حس كردم و برام پيش اومده.
مي خوام بدونم اگه ورود ما به حرم با اجازه ي حضرت نيست، پس چرا وقتي مي خواهيم وارد حرم بشويم اذن دخول مي خونيم؟! خودمونو مسخره كرديم يا نعوذ بالله ...
اذن دخول مي خونيم تا با اجازه ي ايشون وارد حريم ايشون بشويم. مگه ميشه ايشون اجازه نده و كسي وارد حرمش بشه؟!
بارها بوده كه تا دم در حرم رفتم اما اتفاقي ناخواسته بدون دخالت من افتاده كه نتونستم وارد حرم بشوم. من با ميل خودم بر نگشتم كه بگم خودم خواستم.
ضمنا من نگفتم حال نداشتنم به خاطر نطلبيدن امامه. من گفتم وقتي حال نداري وارد حرم نشو. مطمئنا حال زيارت نداشتن به خاطر اعمال و رفتار و كردار خودمونه و من به هيچ وجه منكرش نشدم. متأسفانه شما حرفاي من بدجور برداشت كرديد.
منظور من اين بود كه اول خودت را درست كن ( دلت رو صاف كن ) بعد وارد حرم شو تا به محضر امام بي ادبي نكرده باشي.
خواهشا اگه خواستيد جواب بدهيد يه كمي آروم تر ( نه با تندي و عصبانيت ) جوابم را بدهيد، چون اين روزا اصلا از نظر روحي حال و روز خوشي ندارم.