وبلاگتان را آورده ايد عقب؟؟ خوب قسمت شد اين نوشته را بخوانم. راستش اولين باري که شنيديم دست جمعي همه ي بچه هاي کلاس که مي شود به استخاره عمل نکنيم بچه ها شوکه شده بودند همگي در دل يا به طور علني فرياد مي زديم مگر خدا مسخره ي ماست؟ اما حقيقت تلخ بود وقابل تامل .شما هم كه براي مبرا شدن از كافر بودن لينك امام را داديد.
مي دانيد با تمام اين حرفها آدم گاهي اوقات با استخاره دلش آرام مي گيرد وشايد لذت مي برد از شريك شدن خدا با انديشه ي آدمي . نمي شود دل كند همه ي حرفهاي شما قبول ولي بازهم اگر من باشم اول فكر ميكنم بعد مشورت مي كنم وبعد استخاره.
خاطرات دوران ابتدايي وراهنمايتان را خواندم من هم قبل از رفتن به مدرسه با حرص ولع كتاب ادبيات برادرم را ورق مي زدم وعاشق مدرسه بودم يادم ميآيد اولين روز به خيل دختران ديوانه كه گريه مي كردند نگاه مي كردم ومبهوت بودم البته دوران ابتدايي اصلا خوب نبود دستم هم شكست همان سال اول دست چب حالا بعدا از دوران مدرسه ام به مناسبت انشالله ورود به عرصه ي دانشجوييم خواهم نوشت شايد شهرويور ماه
راستي من هم بروزم!
اگر قسمت نظرات وبلاگ من مزخرف است سرعت لود شدن وبلاگهاي پارسي بلاگ خيلي اعصاب خورد كن است
