اتفاقا گوش مي كنيم برادر. ولي ظاهرا ما با هم در تعريف صداقت اختلاف نظر داريم. از نظر ما
صداقت اين نيست بيايي بگويي ايران ابرقدرت است
صداقت اين نيست بگويي ما در مديريت جهاني نقش داريم و كشورهاي ديگر از ما مدل مدريت مي خواهند.
صداقت اين نيست مردم را خر فرض كني و بگويي تورم دوازده درصد است و بعد بيايي ماله كشي كني كه تورم نقطه اي را گفتم و ...
صداقت اين نيست بيايي با كلي تحكم و اصرار بگويي توني بلر شخصا براي ما نامه نوشت ملوانان انگليسي را آزاد كنيد و فلان و بهمان و بعد چنين نامه اي در كار نباشد.
صداقت اين نيست بگويي در كشور ما آزادي تقريبا مطلق است . بعد تمام روزنامه هاي منتقدر را قلع و قمع كني و اوضاع نشر و كتاب را به اينجا بكشاني
صداقت اين نيست جلوي چشم هفتاد ميليون آدم اسم كساني را (فرضا كناهگار) بياوري و متهمشان كني كه خودشان نيستند تا از خودشان دفاع كنند . آن هم براي مظلوم نمايي و راي خريدن و نه به قصد مبارزه با فساد كه اگر اين طور بود پس چرا همه آن آدمها سرجايشان هستند
صداقت اين نيست به دنيا بگويي در كشور ما همجنسگرا وجود ندارد
صداقت اين نيست در تبليغاتت بگويي مگر مشكل ما مدل موي جوانان است و بعد صدها نفر را مامور كني تا جوانان بابات مدل مويشان مورد اهانت و گاها ضرب و شتم قرار بدهند
و اين صدها مورد ديگر. و البته گل سرسبدشان كه ديگر نخ نما شده هاله نور و چشمهاي خيره حضار در مجمع عمومي سازمان ملل.
و البته به صفت بي صداقتي ايشان بايد خودبزرگ بيني و لجبازي را هم اضافه كني.