سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جمعه 86 مهر 20

عنوان دارند در می زنن!!!

تا حالا حس کردی که مرگ دم در خونه منتظرته، یا داره در می‏زنه اگه تو هم مثل من چند وقتی تو مجالس ترحیم  آفتابی می‏شدی همین حس رو داشتی.
یک دوست، یک رفیق درست چند روز قبل از ماه رمضان تصادف می‏کنه و چند روزی را بدون زندگی کردن زندگی می کنه «منظورم اینه که تو کما می‏ره »‍، البته به خیر می‏گذره اما چه اتفاقی می‏افته که این دوست آرزو می‏کرد کاش مرده بود .
دقیقا قبل از شب‏های قدر پلاکت خون مادر این دوست پایین می‏‏آید و فوت می‏‏کند...
باز شب بیست ونهم می‏ری خونه سر سفره افطار که می‏شینی یه دفعه صدای مامان که داره نماز می‏خونه بلند می‏شه که مادرِ فلان دوستت فوت کرده...!!!افطاری کوفتت می‏شه ...
مادر ...مادر...مادر ...چه موجود پاک و عزیزی...
وقتی به مجلس ترحیم مادر دوستت می‏ری، وقتی چهره درهم دوستت که تازه از بیمارستان مرخص شده می‏بینی، وقتی اشک‏های روان روی گونه هاشو می‏بینی...نمی‏دونی چی بگی!!!می‏مونی چطوری بهش تسلیت بگی ...آخه همین یه هفته پیش رفتی تو بیمارستان عیادتش ...
نمی‏دونم این بلاها پشت سر هم چه معنی دارد اون هم به این بزرگی، نمی‏دونم این کفاره گناهاس یا درجه است هر چی که هست باز خورد اعمال خود ما انسان هاست ...چون خواست خدا اینگونه صورت گرفته  که سرنوشت کسی رو یا قومی رو تغییر ندهد مگر اینکه خودشان با اعمال و رفتار خود تغییر دهند  -إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ ...چرا که خداوند نعمتى را که به مردمى داده است به بلا و محنت تبدیل نمى کند تا این که آنان خود ، خویشتن را دگرگون سازند و به کفر و ناسپاسى روى بیاورند.
اره، وقتی چهره در هم صاحبان عزا رو می بینی اونم در سوک یه مادر به فکر فرو می‏ری ...مادر ...مادر...مادر ...یعنی مادر من هم ،زبونت رو گاز بگیر...تازه پی به این نعمت بزرگ می‏بری تازه می‏فهمی خدا چه نعمت بزرگی بهت داده ...
راستی دارند در می‏زنن ببین کیه شاید نوبت ....