سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکشنبه 87 مرداد 6

عنوان جنگ در افکار

بطور کلی فلاسفه یونانی اعم از هراکلتیوس و افلاطون و ارسطو ، جنگ را ابزار مشیت الهی تلقی می‌کردند. بین بندگان و بردگان تفاوت ماهوی قائل بودند. دولت شهر را قبل از هر چیز سازمانی دفاعی و دژی جمعی می‌پنداشتند و جنگ را در راه حفظ حد و مرز آن امری ضروری و حتمی می‌شمردند.
 
گاستون بوتول : جنگ مبارزه مسلحانه و خونین بین گروههای سازمان یافته است.

دورکهیم : جنگ یک پدیده اجتماعی است. چون آفریننده تاریخ است و در عین این که تمدن می‌سازد، تمدن را از بین می‌برد. به بیان دیگر جنگ مرزی است که مراحل مهم حوادث تاریخ را از هم جدا می‌کند.

وبر :وبر بر خلاف برخی از جامعه شناسان معتقد است که جوامع همواره مجموعه‌ای هماهنگ نیستند و برای رسیدن به نظم و هماهنگی ناگزیر از نبرد و درگیری می‌باشند. وی نبرد را یک رابطه اجتماعی بنیادی می‌انگارد. رابطه اجتماعی نبرد به گونه‌ای است که از طریق تحمیل اراده یکی از دو طرف درگیر بر طرف دیگر ایجاد می‌گردد.
او مبارزه را در همه جا و در تمام صحنه‌های زندگی اجتماعی می‌دید. اما حق تقدم را به سیاست خارجی ‌داده و وحدت ملی را وجه نظر خود قرار می‌داد. او اعتقاد داشت که سیاست قدرت بین ملتها ، که جنگها مظهر و نمود ظاهری آنها می‌باشد، به منزله بازمانده حقایق سپری شده گذشته نیستند. بلکه شکلی از مبارزه برای بقا در بین طبقات و ملتها می‌باشند. 

سیسرون: جنگ را به طور گسترده به منزلهِ یک درگیری نظامی تعریف می کن.

توماس هابز: جنگ یک طرز تفکر است؛ حالتی که حتی ممکن است در آن، عملیات به وضوح دیده نشود.

 دنیس دیدرو: جنگ بیماری خشونت آمیز و شدید دنیای سیاست است.

کارل فون کلاوزویتس: جنگ ادامهِ سیاست با استفاده از ابزارهای دیگر است.

روسو:جنگ روابط میان چیزهاست، نه اشخاص؛ بنابراین، جنگ یک رابطه است، نه رابطه میان انسان و انسان، بلکه رابطه میان دولت و دولت می باشد.

ابن خلدون: ابن خلدون رابطه انسان با انسان را با توجه به تجاوزگری ذاتی انسان تبیین می‌کند. به نظر وی خوی تجاوزگری تهدیدی برای اصل نظام تعاون و معیشت انسان است.

خواجه نصرالدین طوسی : همه انسانها علاقمند به زندگی راحت و بی دغدغه هستند. ولی امکانات موجود جوامع محدود است. بنابراین جنگ و درگیریها ، ناشی از همین ارضای غرایز و نفسانیات بشری است. بروز چنین شرایطی در جوامع به آنجا می‌انجامد که تنازع بقا و جنگ به اعماق جامعه کشیده شده و نسل آدمی در معرض انهدام و انقراض قرار می‌گیرد. 

جان کیگن:تاریخ نگار امور نظامی، نیز توصیف سودمندی دربارهِ نظریهِ سیاسی و عقل گرایانهِ جنگ در کتاب تاریخ جنگ ارائه می دهد. نظریهِ او بر این فرض استوار است که باید بین امور نظم ویژه ای حاکم باشد تا دولتها در آن درگیر شوند. در این نظم ویژه و انتظارات مشخص، مبارزان به راحتی قابل تشخیص اند و سطوح عالی فرمانبرداری از طریق مطیع کردن طرف مقابل وجود دارد. 

مردم شناسان:از نظر آنها جنگ بین کلیه اقوام ابتدایی و در همه نقاط وجود داشته است و به منزله ابزاری برای حفظ استقلال اجتماعات کوچک ، علیه دشمنان به منظور اظهار قدرت سیاسی یا برتری و سلطه بر دیگران بکار رفته‌است.